سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رصدها نشان نمی‎دهد آقای روحانی توانسته حمله امریکا را متوقف کند/
بسمه تعالی
رصدها نشان نمی‎دهد آقای روحانی توانسته حمله امریکا را متوقف کند/ایران هر زمان نرم ‎ترصحبت کرد، امریکا بحساب موثر بودن، فشارها را بیشتر کرد/مرسی شکست خورد چون با امریکا بعنوان کدخدای جهان بست

 

در واپسین روزهای تیرماه و پس از وقوع تغییر و تحولات کلان خاورمیانه از تغییر ریاست جمهوری اسلامی ایران طی یک انتخابات کاملا دموکراتیک گرفته تا نا آرامی های اخیر مصر و برکناری و بازداشت محمد مرسی از سوی ارتش این کشور، در دفتر کار دکتر فواد ایزدی در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران حاضر شدیم تا ساعتی را پیرامون اولویت های سیاست خارجی کشور، تحولات منطقه و نقش آمریکا در این تحولات گفتگو کنیم. در ابتدای ورود گپ و گفت صمیمانه ای داشتیم که دکتر همان را به عنوان مصاحبه گرفت و توضیحات دقیق و جامع خود را آغاز کرد.

به گزارش رجانیوز، دکتر ایزدی در امریکا علوم ارتباطات خوانده است و با زیر و بم رسانه‎های سرشناس غربی آشناست. او به رصد خود از فضای رسانه‎های مطرح غربی پس از انتخابات 92 اشاره کرده و می‎گوید که نشانه‎ای از تغییر ادبیات جنگ‎طلبانه تینک تنک‎ها و محافل اصلی رسانه‎ای امریکا نسبت به ایران پس از انتخاب آقای روحانی به چشم نمی‎خورد.

او معتقد است در سی و چند سال پس از انقلاب هرگاه ادبیات سیاست خارجی ایران ادبیات نرم‎تری شده، امریکا آنرا نه به نشانه حسن نیت ایران که به عنوان اثربخش بودن فشارهای خود قلمداد کرده و تلاش کرده است تا این فشارها را برای براندازی کامل نظام افزایش بدهد. ایزدی معتقد است مهمتر از ارتباط با دولت امریکا، تلاش برای تاثیر بر کنگره امریکاست و از نمونه‎های موفق برخی کشورهای کوچک افریقایی در تاثیر بر کنگره امریکا مثال‎هایی را می‎آورد.

دکتر ایزدی حفظ دستاوردهای سال‎های اخیر در دیپلماسی هسته‎ای کشور را هم نیازمند هنر مذاکره بلدی تیم بعدی می‎داند. مشروح گفتگوی نسیم با دکتر فواد ایزدی را در ادامه می‎خوانید:

آقای دکتر ایزدی از شرایط منطقه و کشور چه خبر؟ از تحریم های جدید؟

آمریکا و غرب علاقه دارند حالتی را برای ایران ایجاد کنند که ما نفت بفروشیم و غذا بخریم. دقیقا مانند شرایطی که آمریکا برای عراق در دهه 90 ایجاد کرد.

آیا این امر شدنی است؟

نه همه کنگره ولی هدف گروهی در کنگره همین است که سیاست نفت در برابر غذا را دنبال می کنند.اما فکر نمی کنم شدنی باشد، با توجه به اینکه آن قضیه مربوط به بیست سال پیش بود و قدرت امروز امریکا نسبت به آن زمان افول پیدا کرده و لزوما موفق نمی شوند

اگر این گونه باشد که شرایط خیلی سخت تر می شود.

اگر سوال شما این است که ایا اوضاع بدتر از این هم می شود باید بگویم بله بدتر هم می شود و برنامه ریزی آنها این است که اوضاع را بدتر از این هم بکنند.

آمدن رئیس جمهور جدید تاثیری در این سیاست ها ندارد؟

در سی و چند سالی که بحث رابطه با امریکا را رصد می کنیم مشاهد شده زمانی که ایران نرم تر صحبت کرده است، آمریکا این تحلیل را داشته که تحریم ها موثر واقع شده و این نرم صحبت کردن بخاطر فشارهای آمریکا بوجود آمده و نتیجه گیری می‎کنند که باید ما فشار ها را بیشتر کنیم تا کار ایران تمام شود، یعنی یک انتخابی وجود دارد که امریکایی ها بگویند که خوب ایران نرم صحبت کرده پس ما هم بیاییم نرم صحبت کنیم ولی این انتخاب را نمی کنند بلکه با خود می گویند که ما فشار آوردیم و این فشار ها باعث شد که آنها نرم صحبت کنند، پس فشار بیشتری می آوریم تا ایرانی ها بیشتر نرم صحبت کنند.

از این جهت با این روش و تفکری که امریکا از خود نشان می دهد و خود را کدخدای دنیا می داند لزوما حضور دکتر روحانی باعث نمی‎شود که کشور ما شرایط بهتری را پیدا کند و ممکن است ایران مانند مصر شود چون آقای مرسی هم بر این نظر بود که امریکا کدخدای دنیا است و باید با آنها یک تعاملی را انجام داد و نتیجه این تفکر این بود که این انقلاب مصر یکسال هم دوام نیاورد ولی جمهوری اسلامی با این فشار هایی که بسیار سنگین تر از فشار بر مصر است و دو ابر قدرت بر ایران فشار وارد می کردند، سی و سه سال مقاومت کرده است. 

باید از سرنوشت مصر درس گرفت، بیش از مصر نمی توانیم هم اسلمی باشیم و هم انعطاف پذیر!

شکست انقلاب مصر به این دلیل است که تفکر آنها این است که کدخدای دنیا کشور امریکا است و در نهایت باید با امریکا به یک تعاملی رسید. با این تفکر طرف امریکایی به این نتیجه می رسد که این ها قابل مدیریت هستند، متاسفانه رهبران مصر از انقلاب جمهوری اسلامی درس نگرفتند و ما امید داریم که مسئولان ایران از مصر درس بگیرند و این اتفاقی که برای آقای مرسی افتاد درس خوبی برای مااست چون ما نمی توانیم بیشتر از مصر هم اسلامی باشیم و هم انعطاف بیشتری داشته باشیم و برای رئیس رژیم اشغالگر نامه بنویسیم و چند سناتور که در نهایت اراذل و اوباشی هستند را دعوت بکنیم و در عین حال ادعای اسلامگرایی هم داشته باشیم

 دقیقا در همین راستا در زمان اصلاحات هم آمدند گفتند که بیایید با امریکا کنار بیاییم ،ولی آنها ما را محور شرارت معرفی کردند.

ببینید کاری که آقای احمدی نژاد کرد این بود که در ادبیات خود، مقاومت را گنجاند ولی آن زیر ساخت هایی را که بخشی از آن سیاسی است را فراهم نکرد. ما در دوره آقای احمدی نژاد در دیپلماسی بسیار ضعیف بودیم. ضعیف به این معنا که قابلیت‎های بیشتری بود که می‎توانستیم از آن استفاده کنیم ولی استفاده نکردیم مثلا در حوزه دیپلماسی عمومی در دوره آقای احمدی نژاد و قبل از آن کشور تعطیل بود. اینکه شما بحث مقاومت را داشته باشید و زیر ساخت‎های مرتبط با آن را نداشته باشید کار به درستی پیش نمی رود.


 نقاط ضعف و قوت سیاست خارجی دولت قبلی را چه می دانید و اولویت های سیاست خارجه در دولت آینده را چگونه ارزیابی می کنید؟


ابتدا عرض کنم که تخصص ما سیاست خارجه ایران نیست بلکه کار اصلی ما بحث امریکا است.

 اما خودتان وارد شدید.

بله خودمان وارد شدیم ولی اشتباه کردیم. اگر بخواهیم نکته ای را در مورد سیاست خارجی ایران بگوییم که با بحث امریکا هم مرتبط است باید بگوییم که ایران در حوزه دیپلماسی سنتی به هر حال یک سری کارهایی را می کند اما با توجه به این هجمه ای که نسبت به ما وجود دارد بنده تصور می کنم که ما خیلی نمی توانیم در این دیپلماسی سنتی کار به جایی ببریم چرا؟ چون شما نرم صحبت می کنید آنها فشار می آورند، سخت صحبت می کنید آنها فشار می آورند.

یادتان می آید این دوستان در مناظرات به یکدیگر ایراد می گرفتند ،مثلا آقای روحانی و آقای ولایتی به آقای جلیلی ایراد می گرفتند و از آنطرف هم آقای جلیلی به آقای روحانی ایراد می‎گرفتند که شما موفق نبودید ولی همه آنها در عین حال از مقاومت صحبت می‎کردند اما یکی در آنجا بلند نشد و بگوید که آقای روحانی شما آرام صحبت کردید، امریکایی ها آنطور برخورد کردند و آقای جلیلی سخت تر برخورد کردند و آنها اینطور صحبت کردند و شاید مشکل از این طرف نیست و مشکل در طرف مقابل است؟

تقصیر شما نیست، هر فردی با هر روش و تفکری می‎آید و با او برخورد منفی می‎شود. پس این امکان وجود دارد که مشکل از طرف مقابل باشد.

نکته ای که در سیاست خارجه باید به آن توجه شود این است که قطعا دیپلماسی سنتی ما می تواند بهتر شود منتهی خیلی از مشکلاتی که در دیپلماسی ما وجود دارد ربطی به ما ندارد و مربوط به طرف مقابل است. یا ما در تعامل با کشور های غربی مشکل داریم که این را نمی شود زیاد حل کرد مگر اینکه شما کشور را تقدیم طرف مقابل کنید یا طرف ما کشور های غربی نیستند ولی فشاری که از طرف کشور های غربی وارد می شود به ما اجازه نمی دهد که با سایر کشور ها تعامل قابل قبولی را داشته باشیم. پس فکر نمی کنم که در حوزه دیپلماسی سنتی بشود کار متفاوت و موثری را انجام داد و این فرقی نمی کند که آقای روحانی سر کار باشد یا آقای احمدی نژاد در راس باشد.

 هیچ چاره ای وجود ندارد که ما بتوانیم کار موثری انجام دهیم؟

در دیپلماسی سنتی خیلی کار خاصی به نظر نمی رسد ولی در جای دیگری که خیلی به آن توجه نشده است می توان کار های خوبی انجام داد که این حوزه دیپلماسی عمومی است

دیپلماسی عمومی عملی‎ است که کشوری برای تاثیر بر روی افکار عمومی کشور دیگر انجام می دهد. پس اگر شما بتوانید در حوزه دیپلماسی عمومی کار کنید و بر افکار عمومی تاثیر مثبت بگذارید می توانید هزینه فشار بر ایران را در این کشورها افزایش دهید. به عنوان مثال اگر شما در افکار عمومی مردم امریکا از جایگاهی برخوردار باشید که این گونه کار های منفی را قابل توجیه نکند و دولت نتواند توجیه کند که چرا با کشوری که خیلی بد هم نیست اینگونه برخورد می شود در آنصورت این موضوع در سیاست خارجی آنها تاثیر گذار خواهد بود. 

لذا هیچ فردی در آمریکا از آن سناتوری که در سنای امریکا هر چند هفته یکبار یک تحریم جدید بر علیه ما وضع می کند، که اگر تصویب هم نکند لابی های اسراییلی فشار می آورند که چرا شما با ما هم‎راستا نبودید، هیچ سوالی نمی کند که چرا یک تحریم جدید تصویب کرده اید. چرا؟ چون تفکری که در کشور امریکا نسبت به ایران وجود دارد این است که ایران کشوری است که باید تحریم شود، مردم چنین فکری دارند، دولتمردان هم چنین فکری دارند.

البته اینگونه نبوده که اصلا توجه نداشته ایم، ما شبکه های برون مرزی داریم که اتفاقا شنیده اید ‎ آنها در حال مقابله و بستن این شبکه ها هستند چون تاثیر افکار عمومی را می فهمند پس این شبکه ها در حال مسدود شدن است و باید از روش های دیگری برای رساندن پیام استفاده کرد، البته در آن زمان هم که این شبکه ها در حال بسته شدن نبودند خیلی آزاد نبودند و نمی توانستند به شبکه های کابلی خیلی از این کشور های هدف ما وارد شوند.

از این جهت معتقد هستم که دولت یازدهم باید بر روی این حوزه تمرکز جدی داشته باشد، سرمایه گذاری ویژه‎ای کند و این حوزه ای است که تاکنون مغقول مانده و می تواند بیشترین سود را برای ما داشته باشد.

 چرا غرب با توجه به اینکه آقای روحانی مواضع نرم تری نسبت به غرب دارند، مجددا تحریم ها را تشدید کردند. قاعده عقلی این بود که چون آقای روحانی کمی نرم تر از سایر رقبا بوده اند آنها هم یک چراغ سبز بهتری را نشان می دادند و شرایط را برای حسنه شدن روابط مهیا می کردند؟


بله این یک فرصت برای غرب بود که اذعان کند در ایران یک مردم سالاری جدی حاکم است چون آنها مدعی بودند که فلان شخصیت گزینه نظام است. لذا تحلیل گرانی که چنین نظری را داده بودند کاملا وضعیت نامطلوبی پیدا کردند و معلوم شد که اصلا ایران را نمی شناسند در حالی که ادعا دارند متخصص امور ایران هستند.
لذا اگر آنها در نگاه خود صادق بودند، بر اساس نظریه صلح دموکراسی که خودشان تبلیغ می کنند و می گویند کشور هایی که دارای دموکراسی هستند با یکدیگر درگیر نیستند، باید می آمدند و از این فرصت استفاده می‎کردند و نوع تعامل خود با ایران را عوض می کردند. 


 رسانه های غربی با خود می گویند که فشار ها بر ملت ایران اثر گذاشته و آنها را از گزینه ای مانند جلیلی به سمت فردی معتدل تر مانند آقای روحانی برد.


آیا دلیل اینکه آقای جلیلی رای نیاورد بخاطر بحث مقاومت و شعار مقاومت او است؟یا اینکه شاید بعضی ها ضعیف ظاهر شدن در مناظرات را در نظر گرفتند؟ میدانید که قبل از آنکه ایشان در شورای عالی امنیت ملی قرار بگیرند در مشهد کاندیدای مجلس شدند و در آنجا هم رای نیاوردند و این هیچ ربطی به بحث شعار مقاومت ندارد. یک زمانی یک کاندیدایی قدرت کاریزمایی بالایی دارد و در مناظرات خوب ظاهر می شود و شاید دلیل اینکه آقای جلیلی موفق نشده اند این موارد بوده است و این به این معنی نیست که چون ایشان گفته که باید از حقوق هسته ای دفاع کرد و مردم به او رای نداده اند.

 چرا هم جلیلی و هم روحانی با دو برخورد متفاوت، یعنی کنار آمدن در زمان آقای روحانی و هم مقاومت آقای جلیلی جواب نمی دهد و در هر دو تحریم ها تشدید می شود؟ 

ببینید چه شما نرم تر برخورد کنید و چه سخت تر برخورد کنید طرف مقابل حاضر نیست که با شما راه بیایید. چرا حاضر نیست؟ چون آن گروه اول به عنوان اکثریت حاکم هستند و گروه دوم در اقلیت حاکمیت قرار دارند و این گروه اول معتقد هستند که باید جمهوری اسلامی را سرنگون بکنیم البته گروه دوم هم می گوید که سرنگونی خوب است ولی به این راحتی اتفاق نمی افتد و ما سی سال خواستیم انها را سرنگون کنیم ولی نشد. در عمل اتفاقی که می افتد این است که چون آن گروه اول حاکم است و چون ما در ارتقا آن گروه دوم خیلی موفق نبوده ایم نتیجه این شده است که فرق نمی کند که ما روحانی داشته باشیم یا هاشمی و یا احمدی نژاد را داشته باشیم. مگر تقابل با غرب چیز تازه ای است؟ این ها در این سی و چند سال با ایران دشمنی داشته اند،چون این نگاه را داشته اند که باید این حکومت را سرنگون کنیم.

 با توجه به این سخنان آقای روحانی که فرمودند ما در زمان حمله به عراق و افغانستان از جنگ جلوگیری کردیم، ایا اشغال افغانستان و عراق با محوریت ایران صورت گرفته است یا اینکه خیر این دو کشور و صدام و طالبان خود نیز دشمن امریکا بوده اند و باید به آنها حمله می شد؟

این نکته که امریکا می خواست در زمان آقای روحانی به ایران حمله کند و بعد آقای روحانی موفق شدند که این حمله را متوقف کنند من ندیدم، چون کار ما رصد حوادث ایران وامریکا است. من ندیدم افرادی که در این حوزه متخصص هستند و کار می کنند این بحث را جدی بگیرند که یک حمله ای واقعا در آن زمان قرار بود که اتفاق افتد.
اینکه امریکایی ها سی سال است که می گویند که تمام گزینه ها بر روی میز است و هر آن ممکن است به شما حمله بکنیم، هم بوش و هم اوباما و هم ریگان و هم کلینتون گفته اند و این ادبیات چیز جدیدی نبود و اصولا ادبیات امریکایی به گونه ای است که ما ارتش داریم و شما را تهدید می کنیم و انتخاب های ما بر روی میز است و ممکن است که به شما حمله بکنیم ولی اینکه در آن زمان یک حمله جدی نسبت به ایران در حال برنامه ریزی بوده و بعد این حمله متوقف شده را من نمی توانم تایید کنم حالا شاید دوستان اطلاعات ویژه ای را دارند که ما نداریم ولی با رصدی که بنده می کنم تدارک برای چنین جنگی را ندیدم.


 آقای دکتر چطور می شود مصری که هم با امریکا و هم با اسراییل راه آمد و با حکومت اخوان تمام قد در اختیار امریکا قرار می گیرد چه اتفاقی می افتد که انها هم از گزند امریکا در امان نیستند؟

متاسفانه تفکری غلطی در کشور ما وجود دارد که اگر شما در وزارت خارجه و یا شورای عالی امنیت ملی قرار دارید و مثلا وزرای خارجه فلان کشور به کشور شما رفت و آمد داشته باشند و این یعنی که ما دیپلماسی بالاتری داریم. این را داشتیم دیگر و در همین بحث انتخابات بعضی فردی می گفت در زمان شما معاونین وزرا می آمدند و در زمان ما وزرا می آمدند. ایا این تفکر درست است؟ خیر، چرا؟ چون زمانی که شما در حال دادن امتیازات به طرف مقابل هستید و بعد برای اینکه طرف مقابل بیایید و دستی بر سر شما بکشد وزیر خود را می‎فرستد لزوما به درد کشور و جامعه شما نمی‎خورد یعنی آمدن وزیر در زمانی که امتیاز می‎دهید به دلیل توانمندی دیپلماسی شما نیست.

اینکه در زمان شاه کارتر یا نیکسون به ایران می‎آمدند یعنی وزیر که هیچ خود رئیس جمهور به ایران می‎آمدند به دلیل توانمدی دیپلماتیک شاه نبود، برای اینکه شاه مملکت را در اختیار آنها قرار داده بود و آنها هر از گاهی می آمدند و دستی بر سر شاه می کشیدند. زمانی آمدن مقامات بالا امتیاز است که شما اگر امتیازی می‎دهید یک امتیازی هم بگیرید و این نشان می‎دهد که شما ظرفیت دیپلماتیکی بالایی دارید.

اشتباهی که آقای مرسی کرد این بود که می‎دید وزیر خارجه امریکا می‎آید، اوباما می آید، فلان سناتور می‎آید، جوگیر شد و فکر کرد که امریکایی ها با او هماهنگ هستند و شروع به کار هایی از روی غرور و احساس اطمینان زیاد در کشور کرد. چون تفکرش این بود که امریکا کدخدا است و او با کدخدا بسته است و این دلیل می شود که من هرکاری که دلم می خواهد انجام دهم. 

نکته ای که ایشان متوجه نبود این بود که رفت و آمد های متعددی که وجود دارد این افراد می روند با بعضی چهره های اپوزسیون هم صحبت می کنند و مهم تر از آن این است که به چهره های اپوزسیون و مخالف مرسی پول می دهند. یک صندوقی به نام صندوق ملی دموکراسی توسط کنگره امریکا تاسیس شده و کار این صندوق این است که به کشور های مختلف می رود و به گروه هایی که بیشتر با امریکا هماهنگ هستند را شناسایی می کند و به آنها پول می دهد، در عمل این اتفاق می افتد که ممکن است دولت امریکا چون می خواهد نهاد های مربوط به خود در کشوری فعال باشند یک نیم لبخندی هم به سران آن کشور بزند ولی در دراز مدت این نهاد ها برای امریکا کار می کنند. این نظاهرات و کودتایی که در مصر شد مردمی بود و یک درصدی از این مردمی که آمدند در یک سال گذشته توسط همین گروه ها هماهنگ شدند و یک عده ای هم که سکولار هستند و از مرسی خوششان نمی اید و یا چهره های مخالف اسلامگرایی هستند در این تظاهرات شرکت می کنند.

پس باید به این نکته توجه کنیم که در حوزه دیپلماتیک تنها روشی که جواب داده است روش حضرت امام(ره) است و آقا هم از آن روش که مقاومت است استفاده می کند. روشی که امام در تعامل با امریکا داشتند بحث ایدئولوژیک نیست البته ایدئولوژی ما هم می‎گوید که مقاومت کنید ولی این نوع برخورد با امریکا است که نه تنها جمهوری اسلامی سی و چند سال دوام آورد رشد هم کرد.

الان در منطقه ما اگر شما با ایران بودید کارت ادامه دارد و می توانید به مسیر خود ادامه دهید و اگر نبودید مانند مصر می شوید که یک سال هم دوام نیاورد. جایگاه ایران و قدرت ایران قدرتی است که اگر شما هرچه به او نزدیک بشوید احتمال زندگی دراز تر شما بیشتر است و هر چه دور شوی و بیایید از در مقابل ایران ژست بگیرید مانند کاری که مرسی کرد و یا حرف هایی که در مورد شیعه زد نتیجه این می شود که بعد از چند هقته سیستم تو از هم می پاشد.

آیا شهادت عالم شیعه شیخ شحاته در این حوادث اخیر تاثیر داشته است؟

یکی از مشکلات مردم مصر با مرسی همین نا امنی‎هایی بود که در این کشور ایجاد شد، ارتش مصر کاملا امریکایی است یعنی به صورت میانگین سالانه پانصد نفر از سران ارتش مصر به امریکا رفت و آمد دارند. در شمال شرق شهر واشنگتن یک خیابان وجود دارد که تی نام دارد، در آنجا یک ساختمان بزرگ مخصوص فرماندهان نظامی مصر وجود دارد و هر فردی که به آنجا می رود اخلاق او خراب می شود و فساد می کند، در این مجموعه افراد شناسایی می شوند، سران نظامی امریکا با درجه داران مصری رابطه استاد و شاگردی دارند و با اسم کوچک یکدیگر را صدا می کنند، یک میلیارد و نیمی که امریکا بعد از قرار داد کمپ دیوید به مصر کمک می کرده به ارتش می رفته است و در یک جمله ارتش مصر به دست امریکایی ها است.

 خود امریکایی ها یک جکی دارند و می گویند چرا در واشنگتن کودتا نمی شود؟ چون امریکا در واشنگتن سفارت خانه ندارد!


از این جهت کار هایی را که ارتش و پلیس مصر در حوزه دفاع و امنیت در این یک سال باید انجام می داده را انجام نداده و نتیجه این شد که امنیت ضعیف شده بود و این یکی از نکاتی بود که افرادی که به میدان التحریر آمده به آن اعتراض می کردند. ضمن اینکه مرسی اعلام کرده بود که ما یک حکومت اسلامی هستیم و باید در حکومت اسلامی امنیت بیشتر شود، اما چرا امنیت بیشتر نشد؟ چون خرابکاری گروه های مرتبط با امریکا وجود داشت و دولت اقای مرسی به دلیل این تفکر غلطی که امریکا کدخدا است هیچ گاه عملکرد این گروه ها را نقد نمی کرد.
هیچ گاه مرسی مانند امام که هر زمانی امریکایی ها در ایران مشکل امنیتی ایجاد می‎کردند امام رسما اعلام می‎کرد رفتار نکرد، مشکل اقای مرسی در مصر این بود که سفارت امریکا در قاهره تسخیر نشد. خود امریکایی‎ها یک جکی دارند و می گویند چرا در واشنگتن کودتا نمی شود؟ چون امریکا در واشنگتن سفارت خانه ندارد پس اگر در تاریخ کشوری کودتا شکل گرفت و امریکا در انجا سفارت داشت زیاد تعجب نکنید. پس این مشکلی بود که اقای مرسی داشت و همانطور که عرض کردم انها از انقلاب ما درس نگرفتند ولی ما باید از انقلاب آنها درس بگیریم که چگونه باید با امریکا تعامل و تقابل داشته باشیم.

 


 بعضی از کارشناسان بر این باورند که برای این بحث مذاکره با امریکایی که در خلال شعارهای انتخاباتی خیلی مطرح شد پیش شرط و الزامی لازم دارد و فقط باید موضوع آن مشخص باشد.آیا نشستن بر سر یک میز و مذاکره کردن با امریکا امکانپذیر است یا خیر؟

نباید در مورد بحث با امریکا یک نگاه ایدئولوژیکی داشت، چرا؟ چون مذاکره یک ابزار در این جعبه ابزار موجود در سیاست خارجی کشور است، البته بحث سیاست خارجه نگاه ایدئولوژیکی دارد و خود سیاست خارجه امریکا ایدئولوژیک ترین سیاست خارجه با محوریت لیبرال دموکراسی است. از این جهت قطعا در سیاست خارجی کشور ایدئولوژی وجود دارد و ما هم به عنوان یک کشور اسلامی در سیاست خارجه خود نگاه ایدئولوژیک داریم و همانطور که می گوییم سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست پس سیاست خارجه ما هم عین دیانت ماست. منتهی در این سیاست خارجه یک سری ابزار هایی دارید که شما را به اهداف می رساند. یکی از این ابزار ها مذاکره با کشور های مختلف است و این یک ایدئولوژی نیست بلکه یک ابزار است و زمانی که در جهت منافع شما باشد یعنی زمانی که در مذاکره منفعتی باشد شما مذاکره می کنید و این نکته ای است که بارها مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده اند .

سوای مذاکرات کوچکی که در افغانستان و عراق داشته ایم، دلیل اصلی که مذاکرات در سطح گسترده صورت نگرفته این است که کوچکترین نشانه ای دال بر این نبوده که طرف مقابل به سمت مذاکره سازنده در حرکت باشد و از انطرف نشانه های متعددی بوده که طرف مقابل در حال رفتن به سمت یک مذاکره غیر سازنده است که این نشانه ها ازجمله تحریم زیاد و فشار فراوان بر ملت ما است. 

در جمهوری اسلامی دولت های متعدد از زمان آقای هاشمی به بعد علاقه مند بودند که انعطاف از خود نشان دهند، همین اقای احمدی نژاد چند بار بحث مذاکره را مطرح کردند ولی مشکل این بوده که طرف مقابل نمی خواهد از خود انعطاف نشان دهد، طرف مقابل بیان می کند که من می خواهم مذاکره کنم ولی مذاکره ای که گونه ای باشد که شما بیایید و پشت میز بنشینید و من بیاییم حرف هایی را که در سخنرانی های خود می زده ام به صورت مستقیم به شما بزنم یعنی حاضر نیستند چیزی به شما بدهند و فقط میخواهد بیایید و حرف های خود را به صورت مستقیم به ما بگوید.

نکته دیگری که کمتر به آن توجه می شود این است که شما فرض کنید آقای اوباما بگوید که من اشتباه کردم و دیشب خواب دیدم که نسبت به ایران خیلی بد عمل کردم و چون مسلمان زاده هم هست بگوید که می‎خواهم بروم دست بوس رهبر ایران شوم، فرض کنید این حرف را امشب بگوید. مشکلی که ما با امریکا داریم با قوه مجریه آن نیست که اوباما در راس آن است، مشکل اصلی جمهوری اسلامی با کنگره امریکا است. این تحریم هایی که بر علیه ایران وضع می شود را کنگره می‎دهد و ما در این سال‎های گذشته مواردی را داشتیم که رئیس قوه مجریه طرف امریکایی به کنگره نامه می‎زند که شما الان این تحریم‎ها را تصویب نکنید، چنین مورد مثلا سال قبل وزیر دارای اوباما آقای «تندی گایت نر» به سنا نامه زد و گفت که شما فلان تحریم را الان انجام ندهید و دلیل این تعویق را هم ذکر کرده ولی در آنطرف رای با بالاترین مشارکت به ادامه تحریم ها می دهند یعنی یک سناتور هم حاضر نمی شود که به حرف رئیس جمهور گوش بدهد. پس مشکل ما با اوباما نیست و گاهی وقت ها اوباما مخالف تحریم هم است و چون کنگره امریکا کاملا با لابی صهیونیستی هم سو است، مشکل اصلی ما با کنگره امریکا است و نکته ای که مزید بر علت شده است این است که ما در دیپلماسی عمومی ضعیف عمل کرده ایم و این مشکل باید حل بشود و به نظر بنده یکی از روش های حل این مشکل در دراز مدت و در حوزه دیپلماسی عمومی است.

از این جهت شما شک نکنید که هنوز بحث ایران و امریکا مانند قضیه گرگ و میش است ولی این به این معنی نیست که فردی بتواند این گوشت لخم میش را به راحتی در اختیار گرگ بگذارد یعنی ایران هم باید یک سری فعالیت هایی در حوزه های مختلف انجام دهد که این فعالیت ها چه در زمان اصلاحات و چه در زمان غیر اصلاحات ضعیف بوده است. باید در حوزه دیپلماسی عمومی و حوزه های دیگر ایده های جدید و موثری مطرح شود تا ما بتوانیم این فشار مضاعف را کم کنیم و منظور از مقاومت یک مقاومت خنثی و بی حرکت نیست بلکه یک مقاومت محرک است که متاسفانه در این هم ضعیف بوده ایم و به بحث کنگره کمتر توجه کردیم، بحث آن دو گروهی که عرض کردم و آن گروه دومی که باید بدون اینکه خطوط قرمز را رد کنیم ارتقا جایگاه بدهیم را کمتر توجه کردیم و پروسه قانون گذاری در امریکا را نیز کمتر شناختیم.

در نهایت اتفاقی که باید بیافتد این است که ایران نیاز دارد در درون امریکا گروه‎های دخیل در قانون گذاری را به سمت خود جلب کند.د ور افتاده‎ترین کشور افریقایی در حال کمک گیری از امریکا است که نشان می‎دهد این‎ها یک لابی در واشنگتن دارند و مثلا بوتسوانا که ده میلیون از امریکا کمک می‎گیرد یک میلیون آن را به یک شرکت لابی می‎دهد که افراد این شرکت نمایندگان قبلی کنگره هستند و می‎خواهند درآمد کسب کنند و با توجه به ارتباط و نفوذی که دارند می‎توانند این کمک را تصویب کنند و کشورهای بسیار ضعیف تر از ما در امریکا به این شکل کار می‎کنند.

اصولا سیاست خارجه در امریکا مانند تعاونی می‎ماند، یعنی شما هرچقدر پول بگذارید همان قدر سود می‎کنید. بحث بنده این نیست که جمهوری اسلامی بیایید و هزینه زیادی را در این حوزه انجام دهد بلکه خیلی ظرفیت هایی که وجود دارد که خودجوش در حال زدن حرف‎های ما هستند متاسفانه مورد استفاده قرار نگرفتند. ما امیدواریم آقای روحانی در دولت جدید خود به این مباحث بیشتر توجه کنند، یکی از نشانه های اعتدال این است که شما از ظرفیت هایی که دارید به درستی استفاده کنید و امید داریم که این شعار اعتدال در عمل به آن نتیجه مطلوب تبدیل شود.



+ نوشته شـــده در دوشنبه 92/4/31ساعــت 6:12 عصر تــوسط عباس | نظر
آیتالله مصباح یزدی : این دنیا محل آزمایش است و همه مشکلات هم نوع
بسمه تعالی
علامه مصباح یزدی در جلسه اخلاق دفتر رهبر معظم انقلاب/
فایده امتحان الهی سنجش میزان اخلاص افراد است/برای عمل به تکلیف باید منتظر زخم زبان‌ها بود

 

 

استاد اخلاق حوزه علمیه یکی از فلسفه‌های وجود معاد را تفاوت قائل شدن میان مؤمنان و گناهکاران دانست و گفت: اگر در مقابل اعمال نیکو پاداشی به انسان تعلق می‌گیرد لازم است که در برابر گناه نیز عذاب ببیند.

به گزارش  رسا، آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، استاد اخلاق حوزه علمیه سه‌شنبه شب در جلسه اخلاق خود که در دفتر مقام معظم رهبری در قم(حسینیه حضرت امام خمینی) برگزار شد، مشکلات فراوان در زندگی آدمی را مورد توجه قرار داد و گفت: چنانچه انسان در برخی موارد متحمل شکست هم بشود باز هم پلی به سوی پیروزی ساخته است.
 
هرچه انسان خودساخته‌تر باشد آرامش بیشتری خواهد داشت
 
وی افزود: در مکتب‌های بشری برای آنکه انسان‌ها بتوانند پس از بروز مشکلات آرامش یابند از تلقین‌هایی بهره گرفته می‌شود که چندان تأثیرگذار نیستند ضمن این‌که حالت‌های بعد از مصیبت‌ها در حقیقت نوعی رفتار انعکاسی هستند و هرچه انسان خودساخته‌تر باشد آرامش بیشتری هم خواهد داشت.
 
استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به فوت فرزند میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و آرامش وی پس از این واقعه اظهار داشت: همان روز مهمانانی به خانه این عالم وارسته آمدند و او از آنها پذیرایی کرد و فقط در انتها گفت تشییع جنازه فرزندم فلان موقع است و می‌توانید بیایید، این نوع صبر و آرامش را در هر کسی نمی‌توان یافت.
 
وعده ثواب برای صبر در مقابل مصائب
 
وی ادامه داد: در مکتب دین برای این‌که انسان‌ها به آرامش پس از مصائب برسند وعده ثواب الهی برای صبر در این‌گونه مسائل داده شده است؛ چنانچه نگاه انسان به اتفاقات این دنیا تغییر یابد و بداند که هر آنچه روی می‌دهد از روی حساب و کتاب است آنگاه به آرامش خواهد رسید.
 
آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به قدرت و حکمت بی‌نهایت خداوند خاطرنشان کرد: او خلیفه خود را بر روی زمین آفرید و به او قدرت اختیار بخشید تا خود سرنوشتش را تعیین کند بنابراین اگر در مقابل اعمال نیکو پاداشی به انسان تعلق می‌گیرد لازم است که در برابر گناه نیز عذاب ببیند.
 
فرشتگان در قیامت خادمان مؤمنان هستند
 
رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) یکی از فلسفه‌های وجود معاد را تفاوت قائل شدن میان مؤمنان و گناهکاران دانست و تصریح کرد: فرشتگان در جهان آخرت به عنوان خادمان مؤمنان مشغول به کارند و این رحمت که فوق همه رحمت‌ها است، به واسطه اعمال خوب اختیاری به آدمیان تعلق می‌گیرد.
وی ظرفیت‌های فراوان موجود در ضمیر انسان‌ها را مورد توجه قرار داد و افزود: پیش‌زمینه استفاده صحیح از این ظرفیت‌ها این است که آدمی مختار باشد؛ قدرت اختیار این ظرفیت را هم فعال می‌کند که انسان بتواند با توجه به خواسته‌های نفسانی پا روی علایقش بگذارد و فرمان خداوند را بپذیرد هرچند بسیاری از انسان‌ها تنها در مواقع گرفتاری و نگرانی خداوند را یاد می‌کنند.
 
فلسفه آفرینش، آزمایش و امتحان الهی است
 
آیت‌الله مصباح یزدی اظهار کرد: این دنیا محل آزمایش است و همه مشکلات هم نوعی امتحان الهی محسوب می‌شوند زیرا هدف خلقت بشر همین مسأله بوده است و تنها قرآن و اسلام هستند که این نوع فلسفه آفرینش را مطرح می‌کنند.
 
نماینده مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنان خود جهاد فی سبیل‌الله را مورد توجه قرار داد و گفت: این تکلیف الهی دارای سختی‌های فراوانی است زیرا آدمی باید علاوه بر این‌که جان و مالش را فدا می‌کند آماده شنیدن زخم زبان‌های دشمن هم بوده و آبرویش را هم بدهد؛ تنها در این صورت است که معلوم می‌شود کدام‌یک از انسان‌ها حاضرند برای فرمان‌پذیری از خداوند هر کاری انجام دهند.
 
فایده امتحان الهی سنجش میزان اخلاص افراد است
 
وی سنجش میزان اخلاص در نیت‌ها و اعمال را از دیگر فواید امتحان‌های الهی دانست و افزود: مراتب خلوص نیت در همین آزمون‌های دنیایی مشخص می‌شوند.
 
آیت‌الله مصباح یزدی با بیان این‌که خداوند می‌تواند همواره فرشتگانی را برای یاری مؤمنان نازل کند اما چنین کاری را انجام نمی‌دهد، تصریح کرد: این جهان با حساب و کتاب اداره می‌شود و لازمه مختار بودن آدمی این است که خود بتواند تصمیم بگیرد و کارش را انجام دهد بدون این‌که همواره از سوی دیگری حمایت شود.
 
خداوند دنیا را محل آزمایش و صبر بندگان قرار داده است
 
رییس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) بیان داشت: خداوند درصدد است با تبیین صحیح این مسأله که این دنیا محل آزمایش انسان‌هاست، نیروی صبر و مقاومت را در آنها افزایش دهد.
 
وی تأکید کرد: انسان‌هایی که دلبستگی‌های خود را بیش از خداوند دوست دارند در حقیقت در انتظار عذاب الهی نشسته‌اند زیرا همه موارد در این دنیا مقدمه‌ای برای سنجش آنهاست.
 
آیت‌الله مصباح یزدی با بیان این‌که اگر جامعه‌ای لذت‌های دنیا را بیش از خدا دوست داشته باشد چنانچه تحریم‌ها را هم بردارند یک جوری می‌شود گفت: این روحیه مخالف تعالم و آموزه‌های اسلامی است و اگر آن ملت بر خدا توکل کنند وعده الهی در موردشان تحقق یافته و گرفتار خسران نخواهند شد.

+ نوشته شـــده در چهارشنبه 92/4/26ساعــت 6:54 عصر تــوسط عباس | نظر
دروغ آفای روحانی در مجلس :آفای روحانی عنوان کرد که بر اساس آمار
بسمه تعالی
انتقاد دکتر زارعی از سیاه‌نمایی‏های صورت گرفته در حاشیه حضور روحانی در مجلس:
جناب روحانی! مراقب پوست خربزه‎های برخی اطرافیان باشید/ اعتدال ایجاب می‏کند دولت جدید بر مبنای واقعیات شکل گیرد؛ نه تحلیل‌های غیرکارشناسی و آمارهای نادرست

 

رجانیوز - گروه سیاسی: نماینده مردم تهران ضمن انتقاد از برخی اظهارات رئیس‌جمهور منتخب در مجلس، آن را سیاه‌نمایی خواند و به روحانی توصیه کرد دولت جدید را بر مبنای واقعیات جامعه قرار دهد نه تحلیل‌های غیرواقعی و غرض‌ورزانه. 

به گزارش رجانیوز، علی‌اصغر زارعی نماینده تهران در نطق میان دستور خود در صحن علنی مجلس اظهار داشت: یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با فراز و فرودهایی پشت سر گذاشته شد و با حضور حماسی مردم برخی توطئه‌ها نافرجام ماند و نتیجه آن موجب عزت و اقتدار رهبر معظم و ملت عزیز شد. 
 
وی با بیان اینکه روحانی با طرح شعار‌ها و وعده‌های کاری مورد اعتماد مردم قرار گرفت و عهده‌دار امور اجرایی کشور شد، افزود: شعار مهم و محوری رئیس‌جمهور منتخب، اعتدال است که نماد تحقق این شعار در معرفی کابینه، خود را نشان خواهد داد. با توجه به قوانین و اسناد بالادستی و همچنین بیانات امام (ره) و منویات مقام معظم رهبری وجود چشم‌انداز 20 ساله برنامه پنجساله و سیاست‌های مصوب در زمینه‌های مختلف مهم‌ترین وظیفه رئیس‌جمهور یافتن افراد و سازماندهی کابینه‌ای است که برای اجرای این سیاست‌ها و برنامه‌ها صلاحیت لازم را داشته باشد. 
 
نماینده مردم تهران، شمیرانات، ری و اسلام‌شهر در خانه ملت خاطرنشان کرد: معیار اساسی در ارزیابی و انتخاب اعضای کابینه، تعلقات آن‌ها به جریانات سیاسی نیست بلکه سازگار بودن ویژگی‌های این مناصب با صلاحیت‌های عقیدتی، سیاسی و اجرایی افراد توانایی آنان در اجرای مسئولیت‌های سنگین هر وزارتخانه است. 
 
زارعی اظهار داشت: باور وزرا و التزام عملی آن‌ها به خط امام (ره) و رهنمون‌های مقام معظم رهبری و توانمندی در خدمت‌رسانی به مردم و حل مشکلات کنونی باید محور اصلی و دغدغه اساسی برای شکل‌دهی به کابینه و انتخاب و انتصاب استانداران، فرمانداران، ‌معاونین و مدیران کل باشد. 
 
وی افزود: زاویه نداشتن با خط رهبری میزان حرکت برای اعتدال و دوری از هرگونه انحرافات است که در غیر این صورت در مدت نه چندان طولانی به انحراف از مسیر انقلاب مطالبات مردم منجر می‌شود. 
 
عضو کمیسیون آموزش مجلس اضافه کرد: تجربه انقلاب اسلامی نشان داده در هر لایه مدیریتی چنانچه مدیران دچار ضعف و انحراف نسبت به خط رهبری شوند، هم توفیق خدمت از آنان سلب می‌شود و هم هزینه‌های زیادی را بر نظام تحمیل می‌کنند. لذا سخت‌گیری در معیارهای اساسی در ابتدای کار دولت از وقوع مسائل حاشیه‌ای در آینده خواهد خواست. 
 
زارعی ادامه داد: در تطبیق این ویژگی‌ها صرف‌نظر از ارتباط شخصی، ‌ جناحی و فامیلی می‌بایست سوابق و عملکرد مدیران مورد توجه قرار گیرد و اعضای کابینه، هم به عنوان فرد و هم به عنوان جایگاه اجتماعی باید متعلق به نظام باشند نه یک جریان سیاسی خاص. علاوه بر این کابینه باید از حیث رفتاری نیز رنگ و بوی مردمی بودن را در دوران تصدی مسئولیت نشان دهند. 
 
وی افزود: ساده‌زیستی، پرهیز از فعالیت اقتصادی برای خود و اطرافیان، خویشتنداری در بکارگیری از وابستگان و هم حزبی‌ها، برخورداری از روحیه فسادستیزی در مواجهه با تخلفات اداری، اقتصادی و اخلاقی، داشتن نگاه جامع به مسائل کلان کشور در چنبره تعلقات صنفی و سازمانی نیفتادن، خود را وقف کار کردن، مردم را ولی‌نعمت حقیقی دانستند و رضای الهی را بر هر خواست و مطالبه‌ای ترجیح دادن از مشخصات مهم کابینه به شمار می‌رود. 
 
عضو هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان مجلس اظهار داشت: کسانی که در سابقه مدیریتی آنان روحیه مماشات با فسادهای مالی وجود داشته و به عبارتی فاقد روحیه فسادستیزی هستند، کسانی که در فتنه 88 و حوادث تلخ آن از بصیرت کافی برخوردار نبودند و یا از عوامل و ساکتین و تماشاگران صحنه بودند افرادی که در مواجهه با دشمنان زیاده‌خواه، روحیه انفعالی داشته و دارند کسانی که دارای مواضع و برخوردهای ساختارشکنانه با نظام دارند از جمله کسانی هستند که در انتخاب اعضای کابینه یازدهم نباید از آن‌ها استفاده شود. 
 
زارعی خاطرنشان کرد: آقای روحانی در نشست روز یکشنبه خود با نمایندگان گفت که ما 4 کمیته در حوزه‌های سیاست‌داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل داده‌ایم که 20 کارگروه در زیرمجموعه این کمیته‌ها با همکاری 500 نفر از صاحب‌نظران و شخصیت‌های فرهیخته و کسانی که سابقه اجرایی داشتند اوضاع کشور را بررسی کردیم و در کنار آن از مسئولین فعلی کشور نیز بهره بردیم که نتیجه کار این دو فاصله زیادی با هم داشت. 
 
وی افزود: در فرازی گفته شد دولت آینده نه در فکر تقابل با مجلس خواهد بود و نه در فکر آن خواهد بود که مجلس را با آمار غیرواقعی فریب دهد و در ادامه در ترسیم وضع موجود عنوان کرد که بر اساس آمار مرکز آمار میزان اشتغال از سال 85 تا 90 در هر سال 14 هزار شغل بوده و این در حالی است که سایت آفتاب که در خدمت رئیس‌جمهور منتخب است، اختلاف آمار بین مرکز آمار و دولت را در سال 90 بین یک میلیون و 300 هزار و یک میلیون و 600 هزار عنوان کرد. معلوم نیست این عدد دور از ذهن یعنی 14 هزار شغل از کدامین منبع و مرجع صادر شده و تیم کار‌شناسی با کدامین محاسبات این عدد را به رئیس‌جمهور منتخب ارائه کرده است. 
 
وی ادامه داد: در نادرستی این آمار همین بس که بدون هیچ محاسبه پیچیده اگر هر واحد مسکن مهر حداقل یک شغل ایجاد کرده باشد، این آمار به سادگی نقض می‌شود. سوال این است که اگر کسی در درستی این آمار شک کند با کدامین استدلال می‌توان شک او را برطرف کرد. امیدوارم در کمیته‌های مربوطه در ترسیم واقعیات کشور نظیر این اطلاعات عمل نکند تا مصداق پوست خربزه زیر پای دولت جدید قلمداد نشود. 
 
نماینده مردم در خانه ملت تصریح کرد: متاسفانه تشخیص در آن مورد آمار رسمی، دروغ خواندن دستاوردهای گسترده، بزرگ خواندن کاستی‌ها و تکرار مکرر آن‌ها، القاء بی‌برنامگی و غیرعلمی قلمداد کردن طرح‌ها رویه اخلاقی و منصفانه نبوده و ممکن است انگی به دولت قبل باشد ولیکن این قبیل سیاه‌نمایی‌ها چه بسا در آینده‌ای نه چندان دور گریبانگر دولت جدید شود. 
 
زارعی در پایان تصریح کرد: برخورد مبتنی بر اعتدال حکم می‌کند از گرفتار شدن در چنین حاشیه‌های بی‌حاصل و روش‌های که همگان بر نادرستی آن اذعان دارند، پرهیز کنیم و دولت جدید را بر مبنای واقعیات جامعه قرار دهیم و نه تحلیل‌های غیرواقعی و غرض‌ورزانه. 

+ نوشته شـــده در چهارشنبه 92/4/26ساعــت 10:44 صبح تــوسط عباس | نظر
رهبر اخوان: برای مقابله با کودتاچیان ارتش آزاد تشکیل میدهیم ت
ت
بسمه تعالی
رهبر اخوان: برای مقابله با کودتاچیان ارتش آزاد تشکیل می‌دهیم

رهبر اخوان‌المسلمین مصر اعلام کرد برای بازگرداندن «مرسی» به قدرت «ارتش آزاد مصر» را تأسیس می‌کند.
به گزارش خبرگزاری‌ها «محمد بدیع»، رهبر اخوان‌المسلمین مصر در گفت‌و گو با روزنامه الجزایری «النهار الجدید» گفت: طرفداران محمد مرسی، رئیس جمهور قانونی مصر همگی شهروندان مصر هستند و حق دارند طبق منطق خود رئیس‌جمهور منتخب را به قدرت بازگردانند.
«بدیع» در ادامه با اعلام اینکه مصر هرگز روی آرامش را نخواهد دید، افزود اعتراض‌ها تا محقق شدن هدف ادامه خواهد داشت.
رهبر تحت تعقیب اخوان المسلمین در ادامه ارتش و حاکمان روی کار ‌آمد، با کودتای نظامی را «خائن» نامید و گفت:‌‌«افراد بسیار شریفی در ارتش مصر به انجام وظیفه مشغول هستند که مرگ را بر حکومت خیانتکاران به میهن و دین ترجیح می‌دهند.»
«محمدبدیع» همچنین تأکید کرد:‌«به زودی ارتش آزاد مصر تأسیس خواهد شد و خبر اطاعت نکردن از فرماندهی کنونی نیروهای مسلح و فرصت یافتن برای آزادی مصر و بازگشتن به روند قانونی به زودی اعلام می‌شود.»
وی ادامه داد:‌«قانون تنها ضامن بازگشت آرامش و ثبات به مصر است آن هم در شرایطی که احتمال ترور محمد مرسی، رئیس‌جمهوری برکنار شده مصر از سوی نظامیان و مخالفان وجود دارد.»
رهبر اخوان‌المسلمین شرط بازگشت آرامش به صحرای سینا را هم «بازگشت مرسی به قدرت» عنوان کرد!
این اظهارات مهم و حساس پس از آن اعلام می‌شود که «حاز‌م الببلاوی»، نخست‌وزیر موقت مصر از نزدیک شدن تشکیل کابینه جدید مصر خبر داد.
خبرگزاری فارس به نقل از «الیوم السابع» نوشت: نخست‌وزیر موقت مصر اعلام کرده تا روز چهارشنبه (پس فردا) کابینه جدید سوگند می‌خورد.
براساس این گزارش تعداد وزرای دولت جدید 30 نفر است و «نبیل فهمی» وزیر خارجه مصر خواهد شد. «فهمی» سفیر سابق مصر در آمریکا بود.
خبر دیگر اینکه، یک روزنامه اماراتی نوشت، ژنرال «عبدالفتاح السیسی» وزیر دفاع و فرمانده کل نیروهای مسلح مصر از «دخالت‌های کاخ سفید در امور داخلی کشورش» ابراز نارضایتی کرده و به درخواست رئیس سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) برای مذاکره از نزدیک پاسخ رد داده است!
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با انتشار این خبر افزود: «جان برنان» طی یک تماس تلفنی با «السیسی» خواسته است ضمن سفر به قاهره در مورد تحولات و حوادث مصر از نزدیک گفت وگو کنند که این مسئله باعث عصبانی شدن «السیسی» شده است.
برخی کارشناسان سیاسی با استناد به وابستگی ارتش مصر به آمریکا و حمایت‌های پیدا و پنهان کاخ سفید از کودتای اخیر ارتش، نسبت به صحت این خبر ابراز تردید می‌کنند. به اعتقاد این کارشناسان این خبر پس از آنکه آمریکا متهم به دادن چراغ سبز به ارتش مصر برای کودتا شد، منتشر می‌شود بنابراین می‌تواند تنها کاربرد تبلیغاتی برای مستقل نشان دادن ارتش وابسته مصر داشته باشد.
ارتش مصر پیش از کودتای نظامی از سوی «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور آمریکا تهدید شد در صورت کودتا علیه مرسی، حمایتی از آمریکا نخواهد دید. اما پس از وقوع این کودتا آمریکا هرگز آن را محکوم نکرد و خواستار تشکیل فوری دولت جدید این کشور شد!
ارتش مصر نیز در این مدت با حمایت از مخالفان مرسی اقدام به سرکوب خونین طرفداران رئیس‌جمهور مخلوع این کشور کرده است. در یکی از این درگیری‌ها ارتش به بهانه اینکه گروهی از مخالفان قصد ورود به گارد ریاست جمهوری را داشتند، آنها را با گلوله‌های جنگی مورد حمله قرار داد و دستکم 51 نفر را به قتل رساند.
دادستان جدید مصر اما روز گذشته اعلام کرد «مرسی» به اتهام «قتل، جاسوسی و تشویق تظاهرکنندگان به وارد کردن خسارت» بازجویی می‌شود. در بیانیه دادستان کل مصر آمده، به منظور تکمیل اطلاعات پیرامون اتهامات وارده، بازجویی از مرسی به زودی آغاز می‌شود.
دادستانی کل مصر همچنین اعلام کرد: در این شکایت مرسی و سایر رهبران اخوان‌المسلمین به جاسوسی برای گروه های خارجی با هدف ضربه زدن به منافع ملی مصر و جرایمی از جمله کشتار تظاهرکنندگان و تحریک مردم برای این اقدام، حمل اسلحه و مواد منفجره، حمله به پادگان‌های نظامی، برهم زدن نظم عمومی و وارد آوردن خساراتی به اقتصاد کشور متهم شده‌اند.
در صورت محکوم شدن رهبران اخوان‌المسلمین به این اتهام‌ها، با مجازات اعدام یا حبس ابد مواجه خواهند بود.
ادامه ناآرامی‌ها در سینا
با وجود انتشار خبرهایی مبنی بر توافق تل‌آویو- قاهره برای اعزام نیروهای ارتش مصر به منطقه «سینا» با هدف مبارزه با «گروه‌های سلفی و تروریستی» منابع خبری از ادامه ناآرامی‌ها در این منطقه مهم خبر می‌دهند.
خبرگزاری «یونایتدپرس» در این باره به نقل از «منابع امنیتی» نوشت: افراد مسلح با حمله به مرکز پلیس شهر «عریش» در شمال صحرای سینا به سمت نیروهای پلیس آتش گشودند. منابع امنیتی همچنین از کشته شدن پنج «تروریست» در این منطقه خبر دادند. در مقابل شبه‌نظامیان اقدام به شلیک 2 راکت به مسجدی در منطقه عریش کردند که طی آن خساراتی به آن وارد شد. این منطقه مدتی است به شدت ناآرام شده طوری که چند روز پیش خبر رسید، شبه‌نظامیان از این منطقه قصد ترور نفر دوم ارتش مصر را داشتند که موفق نشدند.
سایت دبکافایل نوشت ارتش مصر پس از این ترور نافرجام از تل‌آویو درخواست کرد پیمان کمپ‌دیوید را به طور موقت لغو کند تا بدین ترتیب امکان اعزام نیروهای نظامی به این منطقه برای مقابله با تروریست‌ها را پیدا کند. طبق این پیمان مصر اجازه اعزام نیروی نظامی به این منطقه را ندارد.


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92/4/24ساعــت 6:0 عصر تــوسط عباس | نظر
رهبر اخوان: برای مقابله با کودتاچیان ارتش آزاد تشکیل میدهیم ت

بسمه تعالی

رهبر اخوان: برای مقابله با کودتاچیان ارتش آزاد تشکیل می‌دهیم


رهبر اخوان‌المسلمین مصر اعلام کرد برای بازگرداندن «مرسی» به قدرت «ارتش آزاد مصر» را تأسیس می‌کند.
به گزارش خبرگزاری‌ها «محمد بدیع»، رهبر اخوان‌المسلمین مصر در گفت‌و گو با روزنامه الجزایری «النهار الجدید» گفت: طرفداران محمد مرسی، رئیس جمهور قانونی مصر همگی شهروندان مصر هستند و حق دارند طبق منطق خود رئیس‌جمهور منتخب را به قدرت بازگردانند.
«بدیع» در ادامه با اعلام اینکه مصر هرگز روی آرامش را نخواهد دید، افزود اعتراض‌ها تا محقق شدن هدف ادامه خواهد داشت.
رهبر تحت تعقیب اخوان المسلمین در ادامه ارتش و حاکمان روی کار ‌آمد، با کودتای نظامی را «خائن» نامید و گفت:‌‌«افراد بسیار شریفی در ارتش مصر به انجام وظیفه مشغول هستند که مرگ را بر حکومت خیانتکاران به میهن و دین ترجیح می‌دهند.»
«محمدبدیع» همچنین تأکید کرد:‌«به زودی ارتش آزاد مصر تأسیس خواهد شد و خبر اطاعت نکردن از فرماندهی کنونی نیروهای مسلح و فرصت یافتن برای آزادی مصر و بازگشتن به روند قانونی به زودی اعلام می‌شود.»
وی ادامه داد:‌«قانون تنها ضامن بازگشت آرامش و ثبات به مصر است آن هم در شرایطی که احتمال ترور محمد مرسی، رئیس‌جمهوری برکنار شده مصر از سوی نظامیان و مخالفان وجود دارد.»
رهبر اخوان‌المسلمین شرط بازگشت آرامش به صحرای سینا را هم «بازگشت مرسی به قدرت» عنوان کرد!
این اظهارات مهم و حساس پس از آن اعلام می‌شود که «حاز‌م الببلاوی»، نخست‌وزیر موقت مصر از نزدیک شدن تشکیل کابینه جدید مصر خبر داد.
خبرگزاری فارس به نقل از «الیوم السابع» نوشت: نخست‌وزیر موقت مصر اعلام کرده تا روز چهارشنبه (پس فردا) کابینه جدید سوگند می‌خورد.
براساس این گزارش تعداد وزرای دولت جدید 30 نفر است و «نبیل فهمی» وزیر خارجه مصر خواهد شد. «فهمی» سفیر سابق مصر در آمریکا بود.
خبر دیگر اینکه، یک روزنامه اماراتی نوشت، ژنرال «عبدالفتاح السیسی» وزیر دفاع و فرمانده کل نیروهای مسلح مصر از «دخالت‌های کاخ سفید در امور داخلی کشورش» ابراز نارضایتی کرده و به درخواست رئیس سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) برای مذاکره از نزدیک پاسخ رد داده است!
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با انتشار این خبر افزود: «جان برنان» طی یک تماس تلفنی با «السیسی» خواسته است ضمن سفر به قاهره در مورد تحولات و حوادث مصر از نزدیک گفت وگو کنند که این مسئله باعث عصبانی شدن «السیسی» شده است.
برخی کارشناسان سیاسی با استناد به وابستگی ارتش مصر به آمریکا و حمایت‌های پیدا و پنهان کاخ سفید از کودتای اخیر ارتش، نسبت به صحت این خبر ابراز تردید می‌کنند. به اعتقاد این کارشناسان این خبر پس از آنکه آمریکا متهم به دادن چراغ سبز به ارتش مصر برای کودتا شد، منتشر می‌شود بنابراین می‌تواند تنها کاربرد تبلیغاتی برای مستقل نشان دادن ارتش وابسته مصر داشته باشد.
ارتش مصر پیش از کودتای نظامی از سوی «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور آمریکا تهدید شد در صورت کودتا علیه مرسی، حمایتی از آمریکا نخواهد دید. اما پس از وقوع این کودتا آمریکا هرگز آن را محکوم نکرد و خواستار تشکیل فوری دولت جدید این کشور شد!
ارتش مصر نیز در این مدت با حمایت از مخالفان مرسی اقدام به سرکوب خونین طرفداران رئیس‌جمهور مخلوع این کشور کرده است. در یکی از این درگیری‌ها ارتش به بهانه اینکه گروهی از مخالفان قصد ورود به گارد ریاست جمهوری را داشتند، آنها را با گلوله‌های جنگی مورد حمله قرار داد و دستکم 51 نفر را به قتل رساند.
دادستان جدید مصر اما روز گذشته اعلام کرد «مرسی» به اتهام «قتل، جاسوسی و تشویق تظاهرکنندگان به وارد کردن خسارت» بازجویی می‌شود. در بیانیه دادستان کل مصر آمده، به منظور تکمیل اطلاعات پیرامون اتهامات وارده، بازجویی از مرسی به زودی آغاز می‌شود.
دادستانی کل مصر همچنین اعلام کرد: در این شکایت مرسی و سایر رهبران اخوان‌المسلمین به جاسوسی برای گروه های خارجی با هدف ضربه زدن به منافع ملی مصر و جرایمی از جمله کشتار تظاهرکنندگان و تحریک مردم برای این اقدام، حمل اسلحه و مواد منفجره، حمله به پادگان‌های نظامی، برهم زدن نظم عمومی و وارد آوردن خساراتی به اقتصاد کشور متهم شده‌اند.
در صورت محکوم شدن رهبران اخوان‌المسلمین به این اتهام‌ها، با مجازات اعدام یا حبس ابد مواجه خواهند بود.
ادامه ناآرامی‌ها در سینا
با وجود انتشار خبرهایی مبنی بر توافق تل‌آویو- قاهره برای اعزام نیروهای ارتش مصر به منطقه «سینا» با هدف مبارزه با «گروه‌های سلفی و تروریستی» منابع خبری از ادامه ناآرامی‌ها در این منطقه مهم خبر می‌دهند.
خبرگزاری «یونایتدپرس» در این باره به نقل از «منابع امنیتی» نوشت: افراد مسلح با حمله به مرکز پلیس شهر «عریش» در شمال صحرای سینا به سمت نیروهای پلیس آتش گشودند. منابع امنیتی همچنین از کشته شدن پنج «تروریست» در این منطقه خبر دادند. در مقابل شبه‌نظامیان اقدام به شلیک 2 راکت به مسجدی در منطقه عریش کردند که طی آن خساراتی به آن وارد شد. این منطقه مدتی است به شدت ناآرام شده طوری که چند روز پیش خبر رسید، شبه‌نظامیان از این منطقه قصد ترور نفر دوم ارتش مصر را داشتند که موفق نشدند.
سایت دبکافایل نوشت ارتش مصر پس از این ترور نافرجام از تل‌آویو درخواست کرد پیمان کمپ‌دیوید را به طور موقت لغو کند تا بدین ترتیب امکان اعزام نیروهای نظامی به این منطقه برای مقابله با تروریست‌ها را پیدا کند. طبق این پیمان مصر اجازه اعزام نیروی نظامی به این منطقه را ندارد.

 


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92/4/24ساعــت 5:57 عصر تــوسط عباس | نظر
صورت و سیرت تحولات منطقه (یادداشت روز) درباره تحولات کنونی منطق
 

درباره تحولات کنونی منطقه و آنچه که بخصوص در مصر در حال اتفاق افتادن است گفتنی‌های زیادی وجود دارد و از منظرهای مختلف این رویدادها و رخدادها را می‌توان به تحلیل و واکاوی نشست.
اما برون‌داد آنچه که در روزها و هفته‌های اخیر در میدان التحریر قاهره اتفاق افتاد و همچنین اعتراضاتی که در میدان تقسیم اسلامبول بروز و ظهور یافت این قابلیت را دارد که فراتر از نگاه جزیی و تحلیل‌های خرد و موردی محل کنکاش قرار بگیرد.
در این میان، اهمیت این موضوع وقتی بیشتر می‌شود که در تمامی ماههای گذشته یک سازماندهی و تدارک گسترده و توطئه‌ای بزرگ از سوی جبهه غربی- عربی- عبری صورت گرفت تا دولت سوریه به عنوان حلقه‌ای از جبهه مقاومت در منطقه سقوط کند ولی برخلاف اراده قدرت‌های استکباری، بشار اسد و دمشق مقاومت کردند و ایستادند و در جنگ اراده‌ها بازنده این فتنه بزرگ و کارزار پرآشوب نشدند.
این در حالی بود که محمد مرسی در اشتباهی استراتژیک به تعبیر پایگاه خبری میدل‌ایست‌آنلاین در دام اردوغان افتاد و نرمش و خودباختگی در برابر آمریکا نه تنها کاخ سفید را قانع نکرد بلکه مرسی در این میان رضایت مردم مصر با خواسته‌های انقلابی را از دست داد.
این یادداشت تلاش می‌کند نوع مواجهه سوریه از یکسو و مواجهه مصر و ترکیه در برابر جبهه غربی- عبری که برگرفته از دو مدل متفاوت در منطقه است را به ارزیابی بنشیند.
نکته گفتنی اینکه از ابتدای تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در بستر بیداری اسلامی (دسامبر 2010) همواره بحث مدل حکومت‌ها با توجه به قیام‌ها و انقلاب‌های ملت‌های منطقه قابل اعتناست و مورد توجه ویژه تحلیلگران و رسانه‌ها قرار دارد.
از همان ابتدا که طارق طیب محمد بن بوعزیزی جوان دستفروش تونسی در 17 دسامبر 2010 مقابل ساختمان فرمانداری شهر سیدی بوزید خود را به آتش کشید و اعتراضات مردمی شعله گرفت و خیزش‌های بیداری دومینووار به مصر، یمن، بحرین و... سرایت پیدا کرد سؤال کلیدی و راهبردی در تحلیل حرکت بیداری اسلامی این بود که ملت‌های منطقه چه مدلی را برمی‌گزینند و از چه روش و منشی در برپایی حکومت الگو می‌گیرند.
این سؤال در واقع چالش اصلی میان قدرت‌های غربی و خیزش و خروش ملت‌های منطقه را نمایان و عیان ساخت. چالشی که هنری‌کسینجر وزیر خارجه سابق آمریکا و تحلیلگر مسائل استراتژیک به روشنی آن را ترجمه کرد و در بحبوحه تحولات منطقه خاورمیانه در بستر بیداری اسلامی به صراحت گفت؛ «مردم خاورمیانه خواستار دموکراسی به شیوه غربی نیستند.» و اضافه کرد؛ «عامل انقلاب‌ها در خاورمیانه درد و رنج و تنفری است که سالها در دل مردم منطقه انباشته شده است.»
درباره موضوع یاد شده در بالا و طرح بحثی که مورد اشاره قرار گرفت چند نکته قابل تأمل است؛
1- تحولات منطقه و موج مواج بیداری اسلامی که از اواخر سال 2010 اوج گرفت در شرایطی است که پروژه آمریکایی‌ها، پروژه «قرن جدید آمریکایی» -Project for the New American Century- بود که مخفف آن به «PNAC» موسوم گشت. 
در ذیل این پروژه، راهبرد آمریکایی‌ها در منطقه، جلوگیری از الگوهای حکومتی است که قابلیت چالش با هژمونی آمریکا را دارد.
بنابراین آنچه که در تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، آمریکایی‌ها را عصبانی می‌کرد سردادن شعارهایی بود که بیانگر اتخاذ یک الگوی مستقل بیرون از هژمونی و سیطره آمریکا است. از همین روی؛ شعار «لاشرقیه، لاغربیه؛ اسلامیه اسلامیه» از جمله شعارهایی بود که خواسته آحاد مردم منطقه را در تنفر از سیاست‌های آمریکایی و صهیونیستی نشان می‌داد و از سوی دیگر بر عملیاتی شدن «شریعت اسلامی» در شکل‌گیری حکومت و تدوین قانون اساسی جدید تأکید و تمرکز داشت.
جالب اینجاست که بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی از میدان التحریر مصر خاطرنشان می‌کند شعار «لاشرقیه لاغربیه اسلامیه اسلامیه» یادآور شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی در دوران انقلاب اسلامی ایران است. اما به موازات آن امپراتور رسانه‌ای غرب کوشید الگویی غیر از الگوی جمهوری اسلامی را در تحولات منطقه حاکم نماید.
2- اکنون سوال این است که چطور می‌شود الگوی جمهوری اسلامی که با خواست و فطرت ملت‌های مسلمان و آزادیخواه همخوانی دارد را به حاشیه برد؟ پاسخ به این سوال، راهبرد آمریکایی‌ها در منطقه است که نمی‌خواهند الگو و مدلی از حکومت با قابلیت چالش با سیاست‌های آمریکایی در منطقه شکل بگیرد و الهام‌بخش باشد.
بنابراین آنچه که قابل دقت و توجه ویژه است اینکه آمریکایی‌ها به دنبال مهار الگوی جمهوری اسلامی در منطقه بوده‌اند و این اولویت‌ همواره در سه دهه گذشته روی میز کاخ‌ سفید بوده است. برای همین است که جروزالم‌پست در اوج‌گرفتن تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی به نقل از دان مریدور معاون نتانیاهو می‌نویسد؛ «بررسی تحولات منطقه نشان می‌دهد گسترش نفوذ ایران ]بخوانید الهام‌بخشی الگوی جمهوری اسلامی[ این قابلیت را داراست که در برابر هژمونی آمریکا قرار بگیرد که قرار گرفته است.»
3- سوال بعدی این است که مهار جمهوری اسلامی با چه روشی در منطقه از سوی آمریکایی‌ها دنبال شده است؟
پاسخ پیچیده نیست و اتفاقاتی که طی تمامی سال‌های گذشته پس از وقوع انقلاب اسلامی در منطقه صورت گرفته دخالت‌ها و تکاپوی مستقیم آمریکا و قدرت‌های غربی را نشان می‌دهد.
مشکل و چالش اصلی آمریکایی‌ها، «اسلام» است. اسلامی که در صحنه اجتماع و سیاست، راهبردها و سیاست‌های آمریکایی را به چالش می‌کشد و سناریوهای واشنگتن را نقش بر آب می‌کند.
بنابراین برای مهار جمهوری اسلامی که ترجمان اسلام ناب محمدی(ص) در سطح حاکمیتی است، آمریکایی‌ها ترویج «اسلام سکولار» از یکسو و تقویت «اسلام سلفی» و گرایش به مذاهب انحرافی و دست‌ساز از سوی دیگر را در دستور کار داشته‌اند.
نقطه اشتراک «اسلام سکولار» و «اسلام سلفی»، خط سازش با آمریکا و قدرت‌های غربی است که یک خروجی روشن دارد و آن اینکه چالش با سیاست‌های آمریکایی در چنبره نرمش و خودباختگی هضم می‌شود و از میان می‌رود.
4- و بالاخره باید گفت از ابتدای تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی، بارها و به کرات رسانه‌های صهیونیستی و مقامات کودک‌کش این رژیم به این مسئله عجز‌آلود اذعان کردند که خطر پیش‌روی‌ ما، الگوی جمهوری اسلامی است.
حتی «هاآرتص» به صراحت مدل ترکیه که از سوی رسانه‌های غربی به عنوان الگوی الهام‌بخش در تحولات منطقه پمپاژ می‌شد را اسلام اردوغانی و نزدیک به اسلام آمریکایی برمی‌شمارد و اعتراف می‌کند ماهیت تحولات منطقه از این نوع نیست، بلکه الگویی از جنس اسلامی است که خطری واقعی برای موجودیت اسرائیل دارد.
خب، کدام الگو تهدیدکننده منافع رژیم نامشروعی چون رژیم صهیونیستی است؟ پاسخ روشن است و الگوی جمهوری اسلامی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران این قابلیت و توان را دارد که به صورت مستقل سیاست‌های آمریکایی و صهیونیستی را به چالش بکشد. در صحنه تحولات اخیر منطقه مشاهده می‌شود در حالی که آمریکا به صراحت اعلام می‌کند بشار اسد رفتنی است و دمشق سقوط می‌کند این اتفاق نمی‌افتد.
از سوی دیگر اعتماد مرسی به آمریکایی‌ها کار دست او می‌دهد و در کودتایی خونین از قدرت برکنار می‌شود. مرز این دو اتفاق کجاست؟ چیزی جز عنصر «مقاومت» در برابر باج‌خواهی‌ها و زیاده‌خواهی‌های قدرت‌های غربی است؟
بنابراین تحولات اخیر منطقه به وضوح و آشکارا یک موضوع را ثابت کرد و آن شکست مدل اسلام آمریکایی- سلفی در منطقه است که بار دیگر الگوی جمهوری اسلامی را در کانون توجهات و تحلیل‌ها قرار داده است.
این الگو در منطقه خاورمیانه که به تعبیر روزنامه انگلیسی ایندیپندنت، در آن «مذهب» و «سیاست» گره خورده‌اند جای نفوذ و گسترش دارد و از همین روی است که به قول حکیمانه رهبر انقلاب؛ دشمنان از ایران اسلامی می‌ترسند نه ایران هسته‌ای.
حسام‌الدین برومند


+ نوشته شـــده در یکشنبه 92/4/23ساعــت 10:13 صبح تــوسط عباس | نظر
شاهکار «سمیه حیدری» و سانسور معنادار رسانههای غربی؛ حجاب برتردخ

بسمه تعالی

شاهکار «سمیه حیدری» و سانسور معنادار رسانه‌های غربی؛

حجاب برتردختر ورزشکار ایرانی؛ درخشان‌تر از مدال‌نقره بازی‌های آسیایی

 

رجانیوز - گروه اجتماعی: دختران ایرانی در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی آنقدر افتخارآفرینی کرده‌اند که خبر کسب مدال نقره در رقابت‌های داخل سالن اسیا توسط «سمیه حیدری»، عادی جلوه کند اما تصاویر منتشر شده از وی در هنگام دریافت مدال و حضور بر روی سکوی قهرمانی، یکبار دیگر ظرفیت و توانایی‌های دختران معتقد و محجبه ایرانی برای کسب افتخار برای ایران عزیز را به نمایش گذاشت و به خبر اول رسانه‌ها تبدیل شد.

به گزارش رجانیوز، سمیه حیدری، ورزشکار زن کوراش کشورمان در دیدار فینال وزن منهای 57 کیلوگرم با شکست برابر حریفی از ازبکستان به مدال نقره بسنده کرد. خانم حیدری که در دور نخست استراحت کرده بود، در دور دوم، حریف اهل کره جنوبی را مقتدرانه شکست داد تا رسانه‌های کره از این حادثه به عنوان یک شگفتی یاد کنند.
اما افتخارآفرینی این دختر شایسته ایران به همینجا ختم نشد و خانم حیدری نشان داد که حاضر نیست برای دریافت مدال، تاج بندگی پرودگار را کنار بگذارد. حضور سمیه حیدری با پوشش چادر روی سکوی قهرمانی و فلاش متعدد عکاسانی که در حال ثبت این لحظه تاریخی بودند، درخششی فرا‌تر درخشش مدال نقره این دختر شایسته داشت.
اما چرا این رویداد ارزشمند، بازتابی در رسانه‌های غربی نداشت و این رسانه‌ها تلاش کردند تا با بی‌توجهی از کنار آن بگذرند؟ به نظر می‌رسد ترس و واهمه از تبدیل دختران مسلمان ایران به الگوی بر‌تر دختران مسلمان در جهان، در همه عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی ورزشی نفوذ کرده و یک اتاق فکر بسیار گسترده را برای جلوگیری از وقوع این موضوع شکل داده است.
به عنوان مثال، چند سال پیش افتخارآفرینی تاریخی دختران شایسته ایرانی در مسابقات آسیایی چین اگرچه طبق معمول با بی‌مهری مسئولان سیاسی و فرهنگی کشور روبرو شد اما مخالفان جمهوری اسلامی ایران را به تکاپوی شدید انداخت. رسانه‌های معاند تلاش ویژه‌ای کردند تا با تهیه گزارش، مصاحبه و خبرهای جهت‌دار درباره این دختران شایسته، این موفقیت بی‌نظیر را تحت‌الشعاع قرار دهند و به روند همیشگی خود در اتهام به وضعیت حقوق زنان در ایران ادامه دهند.
دویچه‌وله، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رادیو فرانسه و ده‌ها شبکه رادیویی و تلویزیونی در اقدامی هماهنگ با صد‌ها سایت اینترنتی وابسته به جریان اپوزیسیون، سعی کردند تا دختران ایرانی را که در مسابقات آسیایی موفق به کسب موفقیت و مدال‌های رنگارنگ شدند، افرادی معرفی کنند که هیچ اعتقادی به مقررات کشور ایران و مقدسات و احکام دین اسلام ندارند. این رسانه‌ها با تمرکز ویژه بر روی پوشش و حجاب این دختران ورزشکار، آن را مانعی بر سر ورزش زنان در ایران نامیدند که دختران ایران از روی «اجبار» باید آن را رعایت کنند. حتی تلویزیون دولتی انگلیس پا را از این فرا‌تر گذاشت و در برنامه «نوبت شما»، صریحا مدعی شد که «ورزش بانوان در ایران در شعاع حجاب گیر کرده است.»
با تمام این تفاسیر و البته در غیبت مایوس کننده و تاسف بار رسانه‌های تصویری و مکتوب ایرانی، دختران افتخارآفرین و قهرمان ایران با اقدامات خود پاسخی صریح، قاطع و شفاف به این رویکرد تخریبی علیه مقدسات دینی دادند و نشان دادند که شاید بتوان با استفاده از جذابیت‌های بصری، اینگونه مطالب ناصواب را برای مخاطبان ناآگاه عرضه کرد اما افکار عمومی جهان شاهد روی دیگری از سکه این مساله بوده است.
به عنوان مثال، «الهه احمدی» عضو تیم ملی تیراندازی جمهوری اسلامی ایران که در مسابقات گوانگ‌ژو موفق به کسب 3 مدال رنگارنگ (2 نقره و 3 برنز) شد، در هر سه نوبتی که بر روی سکوی اهدای مدال رفت، یک جلد کلام الله مجید به همراه خود برد تا هم مشتی بر دهان کشیش هتاک آمریکایی (تری جونز) که رد آن زمان اقدام به قرآن سوزی کرده بود، زده باشد و هم اعتقاد اصیل و راسخ خود به دین مبین اسلام را به نمایش بگذارد.
به نظر می‌‎رسد وحشت از تهاجم فرهنگی دختران محجبه ایرانی به باورهای غربی و نمایش نمونه یک زن موفق و اجتماعی در سایه رعایت حدود شرعی و اسلامی سبب شده است تا مقابله با این دختران از حالت تبلیغاتی به حذف ناجوانمردانه از صحنه‎های مهم و پرمخاطب سوق پیدا کند.

+ نوشته شـــده در چهارشنبه 92/4/19ساعــت 10:49 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی ب روزهای آخرکودتا علیه مرسی /روزنامه انگلیسی گاردین

بسمه تعالی

ب

روزهای آخر مرسی
روزنامه انگلیسی گاردین با استناد به «منابع اطلاعاتی» خود گزارشی از روزهای «آخر مرسی» در کاخ «الاتحادیه» منتشر کرد.
در این گزارش آمده: دو روز قبل از برکناری مرسی، عبدالفتاح السیسی فرمانده ارتش نزد «محمد مرسی» رئیس‌جمهور مصر آمد و یک خواسته ساده مطرح کرد: «خودتان از قدرت کنار بروید». مرسی نیز بلافاصله پاسخ داد «مگر از روی نعش من رد شوید» اما در نهایت کار مرسی به جایی رسید که خود را کاملا منزوی، بدون متحد و بدون حامی بین نیروهای پلیس و ارتش دید.
به گفته مقامات ارتش، مسئولان امنیتی و حتی خود اخوانی‌ها، وقتی کماندوهای ارتش برای دستگیری مرسی وارد کاخ ریاست جمهوری شدند حتی اعضای گارد ریاست جمهوری نیز مقاومتی نکرده خیلی راحت کنار رفتند تا مرسی دستگیر شود!
مقامات اخوان‌المسلمین می‌گویند از روز 23 ژوئن یعنی یک هفته قبل از آغاز تظاهرات بزرگ مخالفان، حدس می‌زدند که مرسی به آخر کار رسیده. نظامی‌ها هفت روز به «مرسی» وقت داده بودند تا اختلافات میان خود و مردم را حل کند.
«مرسی» در این چند ماه آخر، تقریبا با همه نهادهای کشور درگیر بود، از سران مذهبی مسلمان و مسیحی گرفته تا دادگستری، نیروهای مسلح، پلیس و آژانس‌های اطلاعاتی، مخالفان سیاسی او هم اعطای اختیارات فراوان به اعضای اخوان‌المسلمین و دیگر اسلامگرایان در دوره مرسی و ناتوانی او در حل مشکلات عدیده اقتصادی مصر را در بوق و کرنا کردند و همین فشار افکار عمومی علیه او را افزایش داد.
بی‌اعتمادی بین «مرسی» و آژانس‌های اطلاعاتی مصر آنقدر زیاد شده بود که آنها شروع کردند به مخفی کردن اطلاعات از او، مثلا استقرار نیروها و خودروهای زرهی در شهرها، بدون اطلاع او صورت می‌گرفت.
پلیس هم در جریان اعتراض‌ها از حفاظت از دفاتر اخوان‌المسلمین در برابر حملات معترضان، خودداری کرد.
همین شد که مرسی وقتی برای بقای خود می‌جنگید، هیچ‌کسی را برای کمک گرفتن نداشت و در این شرایط وی تنها توانست به سفرای کشورهای غربی و گروه کوچکی از دستیارانش در اخوان‌المسلمین متوسل شود. آنها نیز فقط توانستند صحبت‌های دو دقیقه‌ای آخر او را ضبط و منتشر کنند.
«مراد علی» یکی از سخنگوهای اخوان‌المسلمین می‌گوید: «ارتش از قبل تصمیم خود را برای برکناری مرسی گرفته بود. مرسی حاضر شده بود امتیازهایی بدهد، اما هیچ‌ یک از آنها السیسی را راضی نمی‌کرد.»
علی می‌گوید: ما بی‌تجربه بودیم... فکرش را هم نمی‌کردیم بتوانند تا این حد خیانت کنند. آنها اینطور برخورد می‌‌کردند که «یا بروید و اعلام کنید که استعفا می‌دهید، یا ما شما را به زندان می‌اندازیم».
مقامات اخوان‌المسلمین می‌گویند فهمیده بودند که خط پایان نزدیک است. یک سخنگوی دیگر اخوا‌ن می‌گوید: از همان 23 ژوئن می‌دانستیم که همه چیز تمام شده. سفرای غربی به ما گفته بودند!
این سخنگوی اخوان می‌گوید، «آن پترسون» سفیر آمریکا در مصر یکی از این مقامات غربی بوده که از کودتای نظامی کاملا مطلع بود.


+ نوشته شـــده در دوشنبه 92/4/17ساعــت 7:47 صبح تــوسط عباس | نظر
فتنه 88، در فتنه 18تیر 78 کلید خورده بود رئیس مرکز اسناد انقلا

بسمه تعالی

فتنه 88، در فتنه 18تیر 78 کلید خورده بود


رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال که براندازان در آن فتنه چرا در قالب جنبش دانشجویی وارد عمل شدند، گفت: این عوامل نفوذی طی اقداماتی به بدنه دانشجویی ورود پیدا کرده بود و چون قشر دانشجو فعالتر، نسبت به مسائل حساستر و در مواردی تحریک پذیرتر است به همین جهت توانستند، این قشر از اجتماع را در توطئه با خود همراه کنند. در آن توطئه همه آن دانشجوهای حاضر در صحنه همراهی با براندازان، برخاسته از متن جامعه نبودند چون بسیاری از آن ها از عوامل اجیر شده و مزدور معاندان نظام و در راس آن آمریکا بودند که در آینده خودشان را نشان دادند.

 

به گزارش سرویس سیاسی بی باک، حادثه کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 یکی از حوادث ناگوار تاریخ معاصر است که ابعاد مختلفی از آن تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است. ناآرامی کوی دانشگاه در تیرماه سال 78 که به بهانه توقیف روزنامه سلام آغاز شد و تا چند روز پس از آن نیز ادامه داشت، 17 تیرماه 78 تعدادی افراد با هویت نامعلوم با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون اعتراض به توقیف «سلام» در مقابل سینمای کوی دانشگاه تجمع کردند و با تحریک دانشجویان و پخش اعلامیه جرقه‌های اولیه آشوب را ایجاد کردند و این عده با گذشت کمتر از یک ساعت با خروج از کوی اقدام به تجمع غیرقانونی و سردادن شعار در خارج از کوی کردند و با حمله به تعدادی خودرو، فضای رعب‌ و وحشت ایجاد کردند. تلاش نیروی انتظامی برای بازگرداندن دانشجویان به خوابگاه بی‌نتیجه می‌ماند و رفته رفته تظاهرکنندگان با نیروهای انتظامی حاضر در صحنه درگیر شدند.
 
نیمه شب 18 تیرماه، تشنج در خیابان‌های اطراف کوی شدیدتر شد، شکستن شیشه‌های مهدکودکی در مقابل کوی، آتش زدن لاستیک و حمله به خودروها و بستن معابر و هجوم به ناجا و گروگان گرفتن سه سرباز نیروی انتظامی چاشنی درگیری‌های 18 تیر شد و تا صبح ادامه داشت و سخنرانی‌های تحریک‌آمیز اعضای انجمن اسلامی دانشجویان بر آتش آشوب‌ها می‌افزود. دستور خروج ناجا از صحنه درگیری‌ها پس از جلسه شورای تأمین استان موجب شد تا تعدادی از عناصر مشکوک نیز وارد صحنه شوند و درگیری‌ها تا عصر جمعه 18 تیرماه ادامه داشت و پرتاب کوکتل به سمت عوامل نیروی انتظامی مستقر در مقابل کوی دانشگاه به آتش گرفتن دو تن از عوامل وظیفه انتظامی منجر شد. موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و آموزش عالی به دانشجویان کوی ملحق شدند، اما تجمع‌کنندگان به موسوی لاری حمله‌ور شدند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی به نوبت در جمع دانشجویان حاضر شدند.

بعد از غائله 18 تیرماه بود که مصطفی معین با استعفای خود، برخورد با تجمع‌کنندگان را «حمله به حریم امن دانشجو» خواند و سیدمحمد خاتمی از آن به عنوان تاوان افشای قتل‌های زنجیره‌ای یاد کرد.
 
 
 
با فرارسیدن سالروز فتنه 18تیر معروف به غائله کوی دانشگاه که یکی از پررنگ ترین لکه های ننگ که بر پیشانی دولت اصلاحات است، بی باک گفتگویی با حجت الاسلام روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی داشت.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در بیان عوامل و اهداف اصلی سران این توطئه گفت:  عوامل اصلی ایجاد کننده فتنه 18 تیر 78 بخشی از سران دوم خردادی بودند که از اول داعیه براندازی نظام و در راس آن ولایت فقیه را در سر می پروراندند.
 
وی با بیان اینکه این عوامل برانداز همان کسانی هستند که ارکان نظام را به دو قسم  انتصابی و انتخابی تقسیم کردند، افزود: این دو مجموعه با قدرت و نقشه های شوم خود در تلاش بودند تا نظام و رکن ولایت فقیه را منزوی کنند که با خواست خدا و حمایت مردم با بصیرت این توطئه بزرگ را ناکام ماند.
عضو کمیسیون اصل نودم قانونی اساسی مجلس با تاکید بر فرمایشات رهبری مبنی براینکه "اگر آن توطئه به درستی پیگیری می شد واقعه فتنه 88 هم به وجود نمی آمد"، تصریح کرد: ریشه فتنه 88 را در فتنه 18تیر باید جستجو کرد.
 
حسینیان در پاسخ به این سوال که براندازان در آن فتنه چرا در قالب جنبش دانشجویی وارد عمل شدند، گفت: این عوامل نفوذی طی اقداماتی به بدنه دانشجویی ورود پیدا کرده بود و چون قشر دانشجو فعالتر، نسبت به مسائل حساستر و در مواردی تحریک پذیرتر است به همین جهت توانستند، این قشر از اجتماع دا در توطئه با خود همراه کنند.

نماینده مردم تهران گفت: در آن توطئه همه آن دانشجوهای حاضر در صحنه همراهی با براندازان، برخاسته از متن جامعه نبودند چون بسیاری از آن ها از عوامل اجیر شده و مزدور معاندان نظام و در راس آن آمریکا بودند که در آینده خودشان را نشان دادند.
 
وی تاکید کرد: این ها به دلیل نفوذی که آمریکا برای توطئه علیه نظام در اقشار مختلف دانشجو و دانشجونمایان داشت توانستند از احساسات جوانان سواستفاده کنند و آن جریان را به وجود آورند.
 
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال که چگونه توانستند این عملیات را پیگیری و در نهایت اجرا کنند، تصریخ کرد: این ها ابتدا وزارت اطلاعات با پیش کشیدن پرونده قتل های زنجیره ای را از کارایی انداختند، آن ها در آن پرونده وزارت اطلاعات را محکوم کردند و با تحمیل مدیریت ناکارآمد به وزارت اطلاعات ارکان امنیتی را نابود کردند.
 
حسینیان در ادامه خاطر نشان کرد: در ادامه دامن زدن به پرونده قتل های زنجیره ای و ضربه زدن به وزارت اطلاعات با سواستفاده از امکانات دولتی که در اختیار داشتند بستر این فتنه را فراهم کردند فرض مثال در سد کرج قایقی گرفته بودند تا بتوانند برای لو نرفتن اطلاعات از  آنجا قائله را هدایت کنند و در نهایت توانستند توطئه را بوجود بیاورند.
 
این نماینده مجلس نهم در بیان چگونگی ناامن کردن فضا برای فتنه گران در آینده ناکید کرد:  اگر مراکز اطلاعاتی و امنیتی متوجه قضیه بوده و حساسیت داشته باشند نه تنها این گونه مزدوران بلکه قدرتمند تر ازین ها هم نمی توانند ضربه ای به نظام بزنند.
 
وی در بیان عدم امنیت اجتماعی برای معاندان نظام گفت: از لحاظ خاستگاه اجتماعی، مراکز فرهنگی باید شبهات جوانان و دانشجویان را مرتفع کنند تا زمینه های فکری که می تواند موجب ریزش بدنه جامعه شود و زمینه گرایش و پذیرش این توطئه ها را به وجود آورد، در جامعه منفی شود. هم مراکز فرهنگی و هم مراکز اطلاعاتی باید با هماهنگی منسجم جلوی این توطئه ها را بگیرند.

+ نوشته شـــده در یکشنبه 92/4/16ساعــت 6:3 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی تحقق پیش بینی تاریخی رهبر معظم انقلاب از روند انقلاب
بسمه تعالی
تحقق پیش بینی تاریخی رهبر معظم انقلاب از روند انقلاب در مصر/ امریکا از بیداری اسلامی زخم‏خورده است؛ در کمین است تا شما را به طمع بیاندازد و آنگاه نابودتان می‎کند

 

 د

 


به گزارش رجانیوز، مصر کشوری که یک سال طعم رئیس‌جمهور غیرنظامی را می‌چشید در نهایت با کودتای نظامیان و البته با چراغ سبز آمریکا، رئیس‌جمهور منتخب زندانی شد تا اسلامگرایی علاوه بر ترکیه در مصر نیز ضربه جدی بخورد. نکته قابل تامل در این باره نقش‌آفرینی آمریکا برای بی‌اعتبار کردن اسلامگرایان مصری بود.کمیل نقی‎پور: در حالی که شعله اعتراضات در ترکیه کم‌فروغ شده بود، آتش اعترضات این بار در قاهره و دیگر شهرهای بزرگ مصر شعله‌ور شد تا حامیان سیاست‌های آمریکا در منطقه، طعم بی‌وفایی سران کاخ سفید را بیش از دیگران حس کنند.

این درحالی است که جریان اخوان المسلمین بر خلاف شعار تاریخی خود یعنی «الاسلام هو الحل» و اتکاء به شیوه سیاست ورزی اسلامی، برای بقاء خود را به قدرت امریکا و منابع مالی عربستان و قطر متصل کند و بر همین مبنا پس از روی کار آمدن همسو با سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا گام برداشت.

پایگاه خبری میدل ایست آنلاین دراین باره نوشت: «خودباختگی اخوان در برابر سیاست و اوامر آمریکا و نرمش شدید در رفتار با اسرائیل، نه تنها آمریکا را قانع نکرد بلکه نتوانست رضایت مردم مصر را جلب کند. این رفتار سبب شد، اخوان، نزد آمریکا به عنوان منافقانی شناخته شوند که رفتار ظاهری مغایر با تفکرات درونی دارند. نزد مردم طرفداران خود نیز به عنوان دروغگویانی شناخته شدند که رویکردی خلاف غرب ستیزی که در سخنانشان موج می‌زند، دارند.»

در ادامه این گزارش آمده است: مسؤولان اخوان در طول دهه‌های گذشته، در سخنرانی‌های خود به آمریکا و اسرائیل ناسزا گفته‌اند و همواره به مردم وعده داده‌اند که در صورت به قدرت رسیدن اسلامگرایان، آسایش، استقلال و رهایی از وابستگی بر کشور حاکم می‌شود. آنها همچنین همواره برای آزادی قدس و پشتیبانی از مقاومت شعار سر می‌دادند اما به محض آنکه به قدرت رسیدند، سفیر مصر را از سوریه فراخواندند و برای مصر در اسرائیل سفیر تعیین کردند و به نام ملت مصر، نامه‌های محبت‌آمیز به اسرائیل نوشتند و مرسی رئیس‌جمهور مصر خود را دوست مخلص، شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی معرفی کرد.

 

 

این در حالی است که رهبر معظم انقلاب پس از سقوط حسنی مبارک و قدرت گرفتن اسلامگرایان در مصر و در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری این کشور، به احزاب سیاسی مصری بویژه اسلامگرایان توصیه‌های مهم و قابل تاملی داشتند که عمل اسلامگرایان به این توصیه‌ها می‌توانست آنها را از بحران کنونی که گرفتار آن آمده‌ا‌ند، نجات دهد.

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در بهمن‌ماه 1390 در خطبه‌های نماز جمعه خطاب به گروه‌های سیاسی مصری فرمودند: برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز ساده‌انگارى، 2 آفت بزرگ پس از نخستین پیروزى‌هایند. شما مسؤول‌ترین افراد در عرصه‌ نظام‌سازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرت‌هاى ضربه خورده‌ جهان و منطقه، بى‌شک در افکار شیطانى بسر می‌برند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلاب‌ها و پدید آوردن اوضاع- و العیاذ باللّه- بدتر از گذشته مى‌اندیشند. تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخى خواهد یافت و این دوره، «شب قدر» تاریخ کشورهاى شماست.

 

ایشان در ادامه خطاب به گروه‌های مصری فرمودند: به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمى‌اندیشند. همچنین از آنان نترسید. آنان پوشالى‌اند و به‌سرعت ضعیف‌تر نیز شده‌اند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل ما در 150 سال گذشته بوده است. به آنان امید نبندید و از آنان حساب نبرید. تنها به خداى متعال اعتماد کنید و فقط مردم خود را باور کنید. آنان در عراق شکست خوردند و با دست‌هاى خالى خارج شدند؛ در افغانستان چیزى به دست نیاورده‌اند؛ در لبنان از حزب‌اللّه، و در غزه از حماس شکست خوردند و اینک در مصر و تونس به دست مردم، به پایین کشیده شده‌اند. هیچ چیز طبق برنامه‌ آنان پیش نرفته است، بت غرب نیز چون بت کمونیزم شکست و ترس ملت‌ها ریخت. مراقب آینده باشید که شما را نترسانند.

رهبر معظم انقلاب در ادامه تصریح کردند: مراقب بازى‌هاى آنها باشید. همچنین وارد بازى دلارهاى نفتى وابستگان و متحدان غرب در میان اعراب نشوید که در آینده از این بازى‌ها سالم بیرون نخواهید آمد. اسرائیل رفتنى است، نباید بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضت‌هاى کنونى، تن دادن به بقای رژیم صهیونیستى است و ادامه‌ مذاکرات سازش و تسلیم که رژیم‌هاى ساقط شده آن را پایه‌گذارى کرده‌اند.

مقام معظم رهبری تاکید کردند: کار اصلى شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دینى و فقر و وابستگى حاکم بر کشورهایتان را در کوتاه‌ترین زمان‌ها ان‌شاءاللّه جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامى و به شیوه‌اى مردم‌سالارانه و رعایت عقلانیت و علم، جامعه‌سازى کنید و تهدیدهاى داخلى و خارجى را یک به یک از سر بگذرانید؛ چگونه «آزادى و حقوق اجتماعی» منهاى «لیبرالیزم»، و «برابرى» منهاى «مارکسیزم»، و «نظم» منهاى «فاشیزم غرب» را نهادینه کنید؛ چگونه تقید خویش به شریعت مترقى اسلام را حفظ کنید، بى‌آنکه گرفتار جمود و تحجر شوید؛ چگونه مستقل شوید، بى‌آنکه منزوى شوید؛ چگونه پیشرفت کنید، بى‌آنکه وابسته شوید؛ چگونه مدیریت علمى کنید، بى‌آنکه سکولاریزه و محافظه‌کار شوید.مواردی که سران سابق مصر به آن بی‌توجه بودند و دقیقا از همین ناحیه ضربه خوردند.

حضرت‌ آیت‌الله خامنه‌ای همچنین در ادامه سخنان خود در خطبه نماز جمعه فرمودند: 

تعریف‌ها باید بازخوانى و اصلاح شوند. 2 الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک» از سوى غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در میان انقلاب‌هاى منطقه تقویت نشود. کلمات را دوباره و به‌دقت تعریف کنید. «دموکرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلاب‌هاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معناى افتادن به دام لیبرال- دموکراسى درجه‌ دوم و تقلیدى باشد، هیچ یک دموکرات نباشید.

ایشان در ادامه تاکید کردند: «سلفى‌گرى» اگر به معناى اصولگرایى در کتاب و سنت و وفادارى به ارزش‌هاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیای شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرایى و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامى‌اند- سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بى‌دینى خواهد شد. 

مقام معظم رهبری تصریح کردند: به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامى که رژیم صهیونیستى را تحمل می‌کند، ولى با مذاهب اسلامى دیگر بیرحمانه مواجه می‌شود، دست آشتى به سوى آمریکا و ناتو دراز می‌کند، ولى در داخل به جنگ‌هاى قبیله‌اى و مذهبى دامن می‌زند و اشداء با مومنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکایى و انگلیسى بدبین باشید که شما را به دام سرمایه‌دارى غرب و مصرف‌زدگى و انحطاط اخلاقى می‌کشانند. در دهه‌هاى گذشته، هم نخبگان و هم حاکمان، به وابستگى بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا یا شوروى افتخار می‌کردند و از سمبل‌هاى اسلامى می‌گریختند؛ و امروز همه چیز برعکس شده است.


+ نوشته شـــده در شنبه 92/4/15ساعــت 6:39 عصر تــوسط عباس | نظر
   1   2      >