سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
»» شاعره جوان ،ایات القرمزی ازبحرین

بسمه تعالی

»» شاعره جوان ، ما زندگی در قصر را نمیخواهیم و هوای ریاست هم در سر نداریم ما مردمانی هستیم که ذلت و بدبختی را از بین خواهیم برد. ما انسان هایی هستیم که بدون اعمال خشونت ظلم را از اساس ریشه کن خواهد کرد چرا که نمیخواهیم مردم در ضعف و بیچارگی خود باقی بمانند ... ترجمه بخش هایی از اشعار آیات القرمزی شاعره شهید بحرین


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 90/5/27ساعــت 9:13 صبح تــوسط عباس | نظر
::کمیته 7 نفره اختلاف سلیقه گروههای اصولگرا را حل کند

مجتبی شاکری عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، در خصوص نوع وحدت اصولگرایان تحت لوای کمیته 8+7 گفت: مجموعه اصولگرایان بنا دارند یک مدل وحدت را شکل دهند و فهرستی واحد را در انتخابات مجلس نهم پیش‌روی مردم قرار دهند تا امکان حضور حداکثری مردم فراهم شود.

وی افزود: برای اینکه حضور حداکثری مردم در انتخابات فراهم ‌و وحدت اصولگرایان محقق شود، باید همه جریان‌های اصولگرا از خود این آمادگی را نشان دهند که مسائل را با گفت‌وگو‌ حل کنند و نمی‌شود با اعلام موضع انتظار داشت که بقیه آن را بپذیرند.

شاکری خاطرنشان کرد: ساختاری که برای وحدت اصولگرایان طراحی شده، کمیته 8+7 است که 7 شخصیت حقیقی و 8 شخصیت حقوقی این کمیته را تشکیل می‌دهند.

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در ادامه تصریح کرد: بنا بر این است که هر نوع نظر و سلیقه که منجر به اختلاف شود، با داوری 7 نفر حل شود، لذا هر گفت‌وگویی که از سوی جبهه پایداری یا دوستان دیگر مطرح شود، باید در سازوکاری که پیش‌بینی شده و در داخل مدل وحدت اصولگرایان حل شود.

وی در ادامه گفت: یکی از بحث‌ها این است که برخی از شخصیت‌ها عقبه حزبی ندارند اما عضو حقوقی کمیته 8+7 هستند که این امر توجیه ندارد و اگر شخصیت حقیقی هستند، باید در میان اعضای حقیقی کمیته 8+7 حضور پیدا کنند و یا اگر شخصیت حقوقی هستند، باید نشان دهند که عقبه حزبی آنها کجاست و نمی‌شود یک شبه عقبه حزبی پیدا کنند.

شاکری در پاسخ به این سؤال که نظر شما در خصوص برخی افراد که در فتنه 88 موضع شفاف نداشتند و یا سکوت اختیار کردند و اکنون در کمیته 8+7 حضور دارند، چیست؟ اظهار داشت: کسانی که در فتنه سال 88 سکوت، تردید و یا در اعلام نظر شفاف، معطل کردند، قطعاً مردم نسبت به آنان دید منفی دارند و این‌گونه افراد در شناسنامه خود این حرکت منفی را ثبت شده دارند.

عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در پایان خاطرنشان کرد: اگر سازوکار 8+7 این است که داوری را به عده‌ای واگذار کرده، نباید این داوری را نقض کنند، یعنی باید اجازه دهیم این داوری در جای خود صورت بگیرد تا به دلیل برخی از مسائل، اصل وحدت به هم نخورد و به نوع داوری که این گروه انجام می‌دهند، باید اعتماد داشته باشیم تا به منافع لازم اصولگرایان دست پیدا کنیم.
انتهای پیام/م


+ نوشته شـــده در سه شنبه 90/5/25ساعــت 5:22 عصر تــوسط عباس | نظر
من خدا هستم امروز می خواهم به تمامی مشکلات تو رسیدگی کنم

بسمه تعالی

 من خدا هستم امروز می خواهم به تمامی مشکلات تو رسیدگی کنم به کمک تو هم نیازی ندارم پس روز خوبی داشته باشی من دوستت دارم و بخاطر داشته باش وقتی شرایط بنحوی هستند که تو نمی توانی از پس مشکلاتت بربیای اصلا سعی نکن که خودت پی راه حل باشی بلکه اونها را بعهده من بگذار زمانش که برسد خودم رسیدگی می کنم تمامی مشکلات حل می شوند اما در زمانی که من تعیین می کنم نه زمانی که تو می خواهی وقتی که مشکلت رو پیش من می فرستی دیگه دلیلی برای نگرانی نیست بجای نگرانی روی چیزهایی تمرکز کن که الان توی زندگیت داری شاید تصمیم بگیری که این پیام رو برای یک دوست بفرستی متشکرم


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 90/5/20ساعــت 12:48 عصر تــوسط عباس | نظر
دودوتا چهارتا،قابل توجه شورای انقلاب فرهنگی مقایسه هزینه ساخت م

بسمه تعالی

مقایسه میان هزینه ساخت مختارنامه با لیگ برتر

خبرگزاری دانشجو نوشت: اما شهرت افراد می تواند بر چند نوع باشد افرادی که مشهورند ولی منفعتی به مردم نمی رسانند، افرادی که به دلیل خدماتی که به مردم کرده اند علاوه بر شهرت در میان مردم محبوبیت هم دارند و افرادی هم که اگر چه مشهورند ولی به دلیل ضررهایی که رسانده اند منفورند! از قدیمی ها مثال بزنیم، امیرکبیر و کمال الملک در این دیار مشهوراند و محبوب و البته به حق و ناصرالدین شاه و رضاخان هم مشهورند ولی منفور و آن هم به حق! افرادی هم که در یک دوره مشهور باشند ولی منفعتی نداشته باشند پس از گذشت دوره آنها کم کم به فراموشی سپرده می شوند و از خاطره ها پاک می شوند؛ شاهدش ورزشکاران هم دوره جهان پهلوان تختی که دیگر از خیلی از آنها نامی نمانده است و البته نه به این معنا که انسان های بدی بودند، نه! بلکه خدمتی که افرادی همچون تختی به کشورشان کردند ارزشش بسیار بسیار بیشتر از آوردن مدالی فلزی بوده و آن تشویق و ترغیب مردم به خدمت به هم نوعان و جوانمردی و ایستادگی در مقابل ظلم بوده است! مقدمه بالا باید ذکر می شد تا بتوان ارزش ساخت سریالی همچون مختارنامه قابل لمس و درک باشد. داوود میرباقری 8 سال از عمرش را گذاشته است برای ساخت 40 قسمت سریالی تاریخی که بدون شک یک سر و گردن از دیگر تولیدات صداوسیما بالاتر بوده است. مختارنامه نه تنها یک سریال سرگرم کننده بود که خیلی از سریال های سخیف حال حاضر صداوسیما حتی این ویژگی نازل را هم ندارند بلکه سریالی تاریخی و دینی و پر از پند و اندرزهای بصیرتی برای مردم بود. بسیاری از آنچه از روحانیون و خطبا در بالای منابر در مورد لزوم بصیرت داشتن در فتنه ها می گویند با هنرمندی هر چه تمام تر و با اثرگذاری بیشتر بر مخاطب و البته با تعداد مخاطب بسیار بیشتر از طریق تصاویر منتقل شد و این خود جای بسی قدردانی از میرباقری دارد که عمرش را صرف این امر ارزشمند کرده است. اما بد نیست کمی هم حساب و کتاب کنیم که آیا هزینه ای که صرف مختارنامه شده است در مقابل دیگر هزینه های فرهنگی و هنری و ورزشی که در کشور می شود چگونه است؟ 20 میلیارد تومان هزینه ساخت مختارنامه شده است، یعنی هر قسمت 500 میلیون تومان و اگر فرض کنیم که هر قسمت سریال نیمی از جمعیت کشور را به پای خود نشانده است یعنی حدود 40 میلیون نفر، می شود برای هر مخاطب 12.5 تومان، یعنی 125 ریال هزینه فرهنگی شده است تا سطح آگاهی و بصیرتش بالا برود، که برای مثال چاپ کتاب و بروشور و ... نه می توانست چنین سطح مخاطبی را جمع کند نه چنین اثرگذاری داشته باشد و هزینه اش چه بسا بیشتر هم می شده است. البته غرض مقایسه با دیگر ابزار فرهنگی نیست که مسلما در عرصه فرهنگی کشور ما نیاز به یک بسته فرهنگی متشکل از ابزارهای متفاوت فرهنگی داریم؛ اما بیشتر غرض مقایسه با هزینه هایی است که نظام برای ورزشی مانند فوتبال کرده است، نگاهی به این رقم ها بیاندازید: هزینه لیگ برتر در سال گذشته حدود 200 میلیارد تومان شده است و این هزینه فقط هزینه یک سال است؛ یعنی 10 برابر مختارنامه که البته در واقع باید گفت 80 برابر مختار نامه چرا که هزینه یک سال مختارنامه حدود 2.5 میلیارد شده است! و اما خروجی فوتبال ما یک عده ورزشکار است که بسیاری از آنها ظاهرشان ضد فرهنگی است و متاسفانه تبدیل به الگو برای عده ای از جوانان شده اند و فضای ورزشگاه های ما پر از دعوا و توهین و فحاشی و بد تر از آن فضای رختکن های ما! جالب آن است که یکی از مسئولین فوتبال کشور با این حیف و میلی که در فوتبال می شود تازه نسبت به هزینه ناچیز مختارنامه اعتراض دارد که باید آن هم خرج فوتبال ضد فرهنگی کشور بشود! متاسفانه باید گفت که بیش از 60 درصد هزینه فوتبال کشور، یعنی 120 میلیارد تومان آن را دولت مستقیما پرداخت می کند، به عبارت روشن تر سالی 120 میلیارد پول بیت المال صرف آن می شود که عده ای به هم فحاشی کنند و وسط زمین یقه یکدیگر را بدرند و مدل های عجیب و غریب مو را به نمایش بگذارند و در پارتی های شبانه دستگیر شوند تا تیتر یک مجلات زرد تامین شود! فرهنگی که فوتبال تربیت می کند جز این نیست که جوان شهرستانی را 24 ساعت قبل از بازی به پشت درب های ورزشگاه پایتخت می رساند تا بازی بازیکنی را نگاه کند که با ماشین آخرین مدل روزش از شمال تهران آمده تا فوتبال بازی کند! و این یعنی فاجعه ای برای فرهنگ کشور!


+ نوشته شـــده در شنبه 90/5/15ساعــت 12:19 عصر تــوسط عباس | نظر
سوریه دردام جنگ نرم امریکا

دولت سوریه می‌گوید که با اسلام‌گرایان افراطی که اسلحه برداشته و به چیزی جز براندازی نظام قانع نیستند، می‌جنگد. معترضان می‌گویند کشتار جاری هم شامل شهروندان و هم شامل معترضان می‌شود. آنها مدعی هستند که هر 10 دقیقه صدای شلیک توپ و تانک در حماه شنیده می‌شود و نیروهای امنیتی ویژه موسوم به الشبیحه (شبح‌مانند) شهرها را در نوردیده‌اند و به برخورد آهنین با معترضان می‌پردازند. اتحادیه اروپا اعلام کرده است که تحریم‌های بیشتری را متوجه پنج تن از مقامات ارشد سوری خواهد کرد. ایالات متحده نیز اعلام کرده است که به فکر گسترش تحریم‌ها علیه سران سوری است. این در حالی است که نشست اعضای شورای امنیت که شب گذشته در نیویورک برگزار شد پس از یک مناقشه طولانی بر سر آخرین تحولات سوریه بی‌نتیجه به کار خود پایان داد و قرار است امروز سه‌شنبه مجددا این نشست برگزار شود. به گزارش روزنامه النهار، بریتانیا، فرانسه، آلمان و پرتغال طرحی را پیگیری می‌کنند که بر اساس آن ضمن اعمال تحریم‌های بیشتر علیه مقامات ارشد سوری پرونده برخی از آنها را به دادگاه بین‌المللی جنایت‌های جنگی بفرستند. ظاهرا روسیه و چین با این طرح به شدت مخالفت کرده‌اند. البته زمانی که روسیه مواضع خود را تعدیل کرد و اعتراض خود را به سرکوب‌های خشن دولت سوریه بیان داشت، اعضای شورای امنیت برای برگزاری این نشست ترغیب شدند اما روسیه با محتوای طرح پیشنهادی مخالفت کرده است. همچنین کشورهای چین، هند، برزیل، و آفریقای جنوبی نیز با اتخاذ هر گونه رویکرد خصمانه علیه دولت سوریه به شدت مخالفت کرده و طرح مذکور را قویا رد کرده‌اند. به گزارش خبرگزاری سانا، خبرگزاری رسمی سوریه، وزیر امور خارجه هند در تماس با همتای سوری خود حمایت دهلی نو را از اصلاحات بشار اسد بیان داشت. این در حالی است که یکی از دیپلمات‌های غربی اخبار به بیرون درز کرده درباره طرح بریتانیا، پرتغال، فرانسه و آلمان را رد کرد و در گفت‌وگو با روزنامه النهار گفت: «به هیچ وجه به دنبال اعمال تحریم‌های بیشتر و فرستادن پرونده مقامات سوری به دادگاه عالی جنایت‌های جنگی نیستیم، چرا که وضعیت سوریه با لیبی بسیار متفاوت است.» وی تاکید کرد، طرح مذکور نزدیک به دو ماه است که تهیه شده و به دلیل تعطیلات تابستانی مذاکره بر سر آن به تعویق افتاده بود. این دیپلمات غربی که بر عدم افشای نامش اصرار داشت درباره مواضع مخالفان با این طرح گفت: «هندی‌ها تغییری در مواضعشان داشته‌اند. آنها دائما با دیپلمات‌های برزیلی و آفریقای جنوبی رایزنی می‌کنند و برنامه‌های خود را با آنها هماهنگ می‌کنند. نگرانی که وجود دارد این است که هر گونه اعمال فشار بیشتر در قالب گسترش تحریم‌ها یا فرستادن پرونده سوریه به دادگاه عالی جنایت‌های جنگی باعث کشیده شدن بحران سوریه به لبنان شود.» بازو سانگو، نماینده افریقای جنوبی در سازمان ملل نیز در جمع خبرنگاران گفت: «آنچه در سوریه می‌گذرد بسیار وحشتناک است و نیاز به محکوم کردن آن احساس می‌شود ولی ما می‌خواهیم بدانیم که قرار است برای این کار از چه ادبیاتی استفاده شود.» وی تاکید کرد، به زودی معاونان وزرای امور خارجه کشورهای برزیل، هند و افریقای جنوبی به دمشق می‌روند تا درباره آخرین تحولات این کشور با مقامات سوری مذاکره کنند. در همین حال رابرت فورد، سفیر ایالات متحده در سوریه با باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا دیدار کرد و درباره آخرین تحولات سوریه با او به رایزنی پرداخت. در این دیدار اوباما از خشونت‌های موجود در سوریه به شدت انتقاد کرد و خواستار تمکین دولت سوریه به خواسته مردم برای رسیدن به دموکراسی و حقوق جهانی‌شان شد. فورد پیش از دیدار با اوباما با مسئولان وزارت امور خارجه از جمله هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا نیز به طور جداگانه دیدار و گفت‌وگو کرده بود. کارشناسان خشمگین و سرگردان این که واقعا سوریه به کدام سمت و سو می‌رود برای همه مجهول است. کارشناسان امریکایی می‌گویند که اگر تظاهرات به دمشق پایتخت سوریه برسد و در آن جا روز به روز شدیدتر شود آنگاه وضعیت به مرز براندازی خواهد رسید و احتمال این که بشار اسد سقوط کند بسیار بالا خواهد رفت. ولی این که پس از آن چه خواهد شد، تقریبا برای همه مجهول است. لبنانی‌ها به اطلاع دیپلمات‌های اروپایی و امریکایی رسانده‌اند که از آینده سوریه به شدت نگرانند و از این که در آینده قدرت به دست نیروهای افراطی سنی سوری بیفتد به شدت می‌ترسند. آنها رسما نام اخوان المسلمین را آورده‌اند و گفته‌اند که خیل عظیمی از مردم سوریه و لبنان را مسیحیان تشکیل می‌دهند و روی کار آمدن جریان‌های افراطی برای این طوایف بسیار نگران‌کننده است. میشل سلیمان، رئیس جمهوری لبنان در دیدار با سفیر امریکا در بیروت در پاسخ به انتقاد وی که لبنانی‌ها را به دلیل سکوت در برابر تحولات سوریه مورد انتقاد قرار می‌داد، گفت: «خیل عظیمی از مردم لبنان مسیحی هستند. اگر بنا باشد افراطیون قدرت را در سوریه به دست بگیرند یا این که ثبات این کشور متزلزل شود، مهاجرت لبنانی‌ها به خارج که این قدر اصرار داریم به کشور باز گردند، سیر صعودی خواهد گرفت و بی‌ثباتی سراسر منطقه را فرا می‌گیرد.» حزب الله نیز از آن چه در سوریه می‌گذرد، ابراز نگرانی کرده است. سیروس برنا، نماینده مجلس شورای اسلامی ایران در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی گفت که در سفرم به سوریه و لبنان و دیدارم با مقامات سوری و لبنانی دریافتم که حزب الله بارها به حکومت سوریه توصیه کرده است که به طور جدی اصلاحات جدی را پیش ببرد و برای جلب رضایت مردم تلاش کند. پس از سرکوب دو روز گذشته سوریه، جریان المستقبل به ریاست سعد حریری نیز لاک سکوت را شکست و رسما علیه دولت سوریه موضع گرفت ولی این جریان نیز نسبت به این که سوریه به دست افراطیون بیفتد ابراز نگرانی کرده است. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی میدل‌ایست‌آنلاین، احمد الحریری، دبیر کل جریان المستقبل آنچه در سوریه می‌گذرد را به شدت محکوم کرد ولی گفت که از آینده سوریه نیز نگران است و از این که این کشور به سمت تاریکی حرکت کند به شدت احساس نگرانی می‌کند. حسین شبکشی، روزنامه‌نگار عربستانی که برای روزنامه الشرق الاوسط مطلب می‌نویسد، در یادداشتی که روز سه‌شنبه 2 اوت در این روزنامه منتشر شده است، از وضعیت جاری در سوریه به شدت انتقاد می‌کند و می‌گوید که با این وضعیت فرصت بشار اسد به پایان رسیده است و او دیگر نمی‌تواند در راس قدرت باقی بماند ولی مسئله این است که اگر بشار اسد برود قرار است چه کسی یا کسانی جای او را بگیرند؟ بشکشی همچنین نسبت به قیام مسلحانه در سوریه هشدار می‌دهد و می‌گوید این رویکرد می‌تواند تحولات سوریه را به شدت خونین کند. مواضع دولت سوریه دولت سوریه بارها بر لزوم حق شهروندان بر برگزاری تظاهرات اعتراض‌آمیز تاکید کرده است ولی می‌گوید آنچه برایش غیر قابل قبول است، مبارزه مسلحانه و اعمال خشونت است. درباره لشکرکشی دو روز گذشته ارتش سوریه به جنوب این کشور، بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه با صدور بیانیه‌ای کار سربازهای ارتش را ستود و گفت که شما ثابت کردید در مبارزه از کشور و میهن حاضر به پذیرفتن هیچ سازشی نیستید و با دشمنان ملت قویا برخورد می‌کنید. دولت سوریه می‌گوید کسانی که در جنوب این کشور دست به تحرکات اعتراضی زده‌اند، شهروندان عادی نیستند بلکه افراد وابسته به القاعده و جریان‌های سلفی هستند که علیه دولت مرکزی سلاح برداشته‌اند و مردم را به کشتن می‌دهند. واکنش دولت سوریه چندان بیراه نیست. هم کشتاری که از سربازان سوری می‌شود و همه به آن اذعان دارند و هم اخباری که در رسانه‌ها منتشر شده مبنی بر این که گروه‌های سلفی وابسته به القاعده یا نزدیک به آن در شهرهای جنوبی از جمله درعا و حماه امارت اسلامی تشکیل داده‌اند، همگی تاییدی بر این ادعا است. مقامات سوری می‌گویند که زمان انجام اصلاحات جدی از سوی حکومت فرا رسیده و فقط باید زمان داد تا دستاوردهای آن مشخص شود. تصویب قانون احزاب، لغو وضعیت فوق العاده و تصویب قانون انتخابات همگی مواردی است که دولت سوریه دلیلی برای اجرای اصلاحات در کشور می‌داند. سوری‌ها نسبت به اظهارات جریان المستقبل لبنان نیز واکنش نشان داده‌اند. عاصم قانصو، نماینده حزب بعث در پارلمان سوریه در این باره گفت: «جریان المستقبل مدت‌ها است که خود را وارد توطئه علیه سوریه کرده و جزئی از آنها شده است. اظهارات اخیر حریری بسیار شبیه اظهارات ایمن الظواهری درباره سوریه بود که اخیرا از تظاهرکنندگان خواست که حرکت‌های اعتراضی خود را گسترش دهند.» ایمن الظواهری اخیرا با صدور بیانیه‌ای از تظاهرکنندگان سوری خواست به تظاهرات خود ادامه دهند و دیگران را نیز به جمع خود دعوت کنند. قانصو همچنین گفت: «حریری و ظواهری بنیادگرایان تندروی هستند که با همان منطقی که به مصلحت امریکا و اسرائیل است رفتار می‌کنند.» وی همچنین جریان المستقبل را متهم کرد که به جریان‌های مسلح سوری برای انجام عملیات نظامی علیه حکومت سوریه اسلحه و پول می‌دهد.


+ نوشته شـــده در شنبه 90/5/15ساعــت 10:37 صبح تــوسط عباس | نظر
سخن از مردم به شما نمیآید

بسمه تعالی

سخن از مردم به شما نمی‌آید

روزهای قشنگی شده است. خیلی وقت است قشنگ شده است. شاید از آن موقع که تاریخ را خیلی زود فراموش کرده‌اند. زود یعنی همین 5 سال و 10 سال و 20 سال را! از آن موقع که انقلاب و امام برایمان خاطره‌ای شدند که فقط باید به عکس یادگاری‌ش نازید. این روزها که دوم خردادی‌ها به التماس و کاسه‌لیسی افتاده‌اند تا شاید با هر دست و پازدنی، به قدرتی اندک دست پیدا کنند، این روزها که برخی از سنتی‌ها و مدرنیست‌ها که دوران فتنه را در خواب زمستانی سر کرده بودند، اینک تمام قد جنگ‌های زرگری راه‌ انداخته‌اند، این روزها که آقای رئیس‌جمهور حرف‌های خودش را هم فراموش کرده است، این روزها اما آن پیر زیرک سیاست و قدرت، در اوج فعالیت و تلاش به سر می‌برد. روزگار قشنگی شده است. سال 84 همین دیروز بود انگار. روزگاری که همه ضدانقلاب وطنی و خارجی، تمام منورالفکران غرب‌زده، تمام رسانه‌های داخلی و خارجی، آمده بودند تا او را که زمانی بزرگ‌ترین دیکتاتور تاریخ ایران لقب می‌دادند و عالیجناب سرخ پوش می‌نامیدند، دوباره بر مسند بنشانند. چرا که از جوانکی کاپشن پوش بی‌رسانه ترسیدند که نکند تمام نظامات لیبرالیستی و سکولاریستی 16 سال گذشته در صدر و ذیل نظام از ساحت اقتصاد تا عمق حجره‌های فرهنگ، را بر هم زند. البته بیشتر از حرف‌هایش و بیانی دیگر از آرمان‌های انقلاب، بیشتر از شجاعت و اراده‌اش در پیگیری این راه درخشان انقلاب، ترسیده بودند. ماجرا فقط یک فرد نبود. ماجرا مردم بودند. ماجرا مردمی بودند که نگاه‌شان به انقلاب و رهبرشان بود و مطالبه‌شان عدالت؛ عدالت و آرمان‌هایی که زیر چنگال تفکرات لیبرالیستی دوران سازندگی و افسادات، رنجور شده بود. روزهای قشنگی شده است. هر روز ده‌ها روزنامه و نشریه و هزاران سایت ایرانی و خارجی، و تلویزیون‌های دولتی انگلیسی، آمریکایی، عربی، اروپایی، از سخنرانی‌ها و دیدارهای هر روزه رئیس مجمع تشخیص، تیتر یک و دو و سه می‌زنند و هزاران تحلیل می‌نویسند و اگر ذهن ساده‌اندیش و بی‌خبر باشد، خیال می‌کند یکه قهرمان سپهر سیاست ایران همین ایشان است که اگر احساس وظیفه کند، با همه بی‌پولی و فقر، برای انتخابات یازدهم و دوازدهم و... ریاست جمهوری هم وارد صحنه خواهد شد که از آن برجی که ایشان نظاره‌گر است، مملکت قحط‌الرجال و همیشه در بحران است!

روزگار قشنگی شده است.هم او که درزمان امام (ره)وعلیرغم میل امام(ره) به کرسی قائم مقامی نشاند وان فجایع را بوجود اورد، هم او که کوچک‌ترین انتقاد از پسرخاله‌ی نوه‌ی یکی از آشنایان یکی از هم حزبی‌هاشان، متهم به ضد روحانیت بودن می‌شود و البته فلان متهم به جاسوسی که اتفاقا دادگاه ایشان را محکوم دانست (نه به اسم جاسوس البته!) با تک عکس یادگاری در کنارشان، شامل مرحمت و رافت اسلامی شد، هم او که اگر در دستگاه عریض و طویل مجمع (چون خواهر رکسانا!) یافت شود هیچ نهاد امنیتی را توان پرسش از حدود ثغور آنجا نیست، هم او که فرزندانش اسناد محرمانه را در دست داشته و بنا به دعواهای خود تهدید به افشایشان می‌کنند، دقیقا هم او این روزها به یاد "مردم" افتاده است. و هر روز به کوچک‌ترین بهانه‌ای همه صحبت‌هایش توسط رسانه‌های دوم خردادی و کارگزاری تیتر می‌شود که مردم چه خوبند و همه نظام باید برای مردم کار کنند. که اتفاقا و متعجبا حرف‌های درستی است! اما سوال از ایشان می‌رود که کلام امروزتان را با کارنامه‌تان کمی تطبیق بدهید لطفا! حتی همین کارنامه‌ی دو ساله‌ی اخیر! اگر به خاطر این دو جمله ما را بنی صدر پنجم و ششم و هفتم مشبه نسازید! آن هنگام که همه سرمایه‌های سیاسی، فرهنگی و مالی، فرزندان و هم حزبی‌هایتان، صرف شد تا آقای م. رای بیاورد، آن هنگام که نامه‌ی تهدید به آشوب نوشته شد، آن هنگام که شورش‌ها عملی شد، آن هنگام که علیا مخدره فائزه همیشه حاضر در درگیری مشغول ساندویچ خوردن بودند، آن هنگام که مهدی بر اسب اعتراض سوار و آشوب‌های خیابانی را هدایت می‌کرد، آن هنگام که آشوب موعود حضرتعالی، بانک‌ها را ویران، امنیت را از مردم سلب، مغازه‌ها را مورد تعرض، و جان‌های پاک را به خطر انداخته بود، آن هنگام‌ها آیا در ذهن‌تان چیزی از "مردم" شنیدید؟ در 9 دی، در 22 بهمن، خیل عظیم مردم و شعارهایشان را می‌شنیدید؟ آن هنگام که در تمام این دو سال، یک کلمه و فقط یک کلمه علیه فتنه و آشوب‌گران نگفتید، به فکر مردم بودن است؟ بلی! البته نیک می‌دانم نه ما و نه آنها را مردم نمی‌دانید. هیچ وقت خاطرم نمی‌رود که که پس از سه تیر در کلامی، تنها از آنهایی تشکر کرده بودید که به شما رای دادند. و تمام دستگاه‌ها و رسانه‌های تبلیغاتی‌تان به همراه همه دوم‌خردادی‌ها، شروع به فحاشی و تحقیر مردم کردند. به چه جرمی؟ همین تحقیر را از 84 ادامه داده و تا 88 به انکار محض‌شان رسانیدید. اما آیا به واقع شما که تیزهوشی‌تان شهره است، از نظر مردم نسبت به خود مطلع نیستید؟ ماجرای ایشان و مردم خیلی قدیمی‌تر از این روزهاست. آن هنگام که سوار بر شتر توسعه ناقص، غیرعلمی، غرب‌زده و غیرعاقلانه، می‌راندند، و تمام لیبرال‌ها و سکولارها از شدت شوق دامن از کف داده و جیب‌های برخی آقازاده‌ها و هم‌حزبی‌ها توسعه شدید می‌یافت، این مردم بودند که باید زیر چرخ‌های توسعه له می‌شدند. و کاش توسعه بیشتر نصیب ایران می‌شد نه...؛ همین بود که بزرگ‌ترین انحراف را برای جمهوری اسلامی رقم زد. انحرافی که می‌رفت تا تمام سیرت و حقیقت جمهوری اسلامی را متلاشی کرده و تنها ظاهری از آن باقی بگذارد. جسدی بی‌روح، بی‌عدالت! آری! این روزها خیلی قشنگ شده است. و اگر تا دیروز حرف‌های امام را تحریف می‌کردند، این روزها به دنبال تحریف همین شش سال هستند! گویی باید در کنار گوش‌های دراز مستضعفین، شاخ‌هایی نیز روییده شود، که امروز کسانی از "مردم" سخن می‌رانند که هیچ وقت به ابتدایی‌ترین مسائل مردم نیندیشیده و همیشه در حال تحقیر و انکار آنها بودند! آری! باور کردن این حرف‌ها خیلی سخت است! مگر اینکه بدانی انتخابات نزدیک است و آقایان حسابی در تلاش! علی اللهیاری


+ نوشته شـــده در شنبه 90/5/8ساعــت 10:30 صبح تــوسط عباس | نظر
دکتر غلامحسین الهام: هاشمی یک جریان سوخته است نه جریان سوم ، حول

بسمه تعالی

دکتر غلامحسین الهام:

هاشمی یک جریان سوخته است نه جریان سوم

قطعا هاشمی جریان سوم نیست، هاشمی یک جریان سوخته است، چون اصالت فکری ندارد و هر بار رنگ عوض می کند .هاشمی را در جایگاه چپ گرایی افراطی تا راست گرایی دیده ایم و این تغییر دیدگاه و دوگانگی در سیاست هاشمی را ساقط کرد و نه حفاظت. غلامحسین الهام که از اعضای شاخص جبهه پایداری انقلاب اسلامی است، مواضع خود درباره این جبهه، فعالیت هاشمی، بازگشت خاتمی، گروه های اصولگرایان و برخی موضوعات دیگر را با باشگاه خبرنگاران مطرح کرد. به گزارش سرویس سیاسی بی باک، غلامحسین الهام در طول سالهای متمادی همواره از چهره های مطرح نظام بوده که گاهی در قوه قضائیه و گاهی در قوه مجریه حضور چشمگیری داشته است. اما حضور او بیشتر از زمانی جنجالی شد که در کنار احمدی نژاد قرار گرفت و علاوه بر رئیس دفتری، سخنگویی دولت را نیز در اختیار داشت و البته عضو حقوقدان شورای نگهبان نیز بود. همزمان مواضع فاطمه رجبی همسر دکتر الهام نیز بر حواشی رسانه ای سخنگوی دولت افزود اما احمدی نژاد به همکاری خود با الهام در ابتدای دولت دهم پایان داد و صرفا به صدور حکمی مبنی بر مشاوره حقوقی وی برای رئیس جمهور بسنده کرد. اکنون الهام در کنار برخی از همقطران دولتی و برخی از همفکران سوم تیری اش، جبهه پایداری را تاسیس کرده اند اما درباره جزئیات این جبهه هنوز اطلاعات زیادی منتشر نشده است. در حالی که هنوز جوهر قلم رسانه ها برای انتشار خبر اعلام موجودیت جبهه پایداری خشک نشده بود، خبرنگاران باشگاه خبرنگاران با غلامحسین الهام به گفتگو نشستند تا جزئیات حرکت این جبهه و نحوه مواجهه آن با جبهه اصولگرایان را از زبان او جویا شوند. * آقای دکتر، این روزها تعداد سخنرانی ها و موضع گیری های سیاسی شما بیشتر شده بخصوص اینکه در شهرستان ها نیز جلساتی داشتند آیا افزایش تعداد سخنرانی های شما علت خاصی دارد؟ نه علت خاصی ندارد؛ یک قرارهایی با دوستان شهرستانی داشتیم که به تاخیر افتاده بود لذا با توجه به دعوت دوستان که تصادفا با هم جمع شده جلسات مان زیاد شده است. *شما به عنوان یکی از اعضای اصلی جبهه پایداری بفرمایید به چه علت این جبهه تشکیل شد و آیا فضای غالب آن وزرای سابق دولت احمدی نژاد هستند و یا ممکن است افراد دیگری از جبهه وزاری فعلی دولت نیز، به آن اضافه شوند؟ جبهه پایداری یک جریان فکری است که از 3 تیر 84 شکل گرفت و ظهور پیدا کرد. لذا این جبهه یک تشکیلات جدید نیست. جبهه پایداری یک گفتمانی است که تفکرش برگرفته از مکتب امام است و عدالت در مدیریت کشور نیز یکی از شاخص های اصلی آن است که افراد با چنین نگرشی را در دایره خود جای می دهد و من نیز خود را در این جریان فکری می بینم. شاخص های اصلی و دلایل شکل گیری این جبهه همان دلایل پیدایش سوم تیر 84 است، یعنی عدالت خواهی، مبارزه با فساد، فقر، اشرافیت و ایستادگی در برابر استکبار و ظلم. هنوز نیز تفکر سوم تیر، تفکر غالب در کشور است و تصور من این است اکثریت جامعه نیز چنین نگرش و مطالبه ای را از حکومت دارند که این موارد از جمله برجستگی های موجود در جبهه پایداری است. جبهه پایداری تاکیدی است بر وجود یک چنین جریان موثر کارآمد در کشور که بعضی ها می خواهند این جریان را متوقف و یا آن را استحاله کنند اما باید بدانند که این جریان برگشت پذیر و توقف پذیر نیست و انحراف را هم برنمی تابد و با شتاب در مسیر خود حرکت خواهد کرد. * با توجه به اینکه این گفتمان تازه اعلام موجودیت کرده چه چشم انداز و اهدافی را در دستور کارش دارد، اعضایش را هم نام ببرید؟ این اعلام موجودیت نیست بلکه تبیین هویت است چرا که جبهه پایداری یک مکتب فکری است و اعضای آن شامل افرادی است که زمانی در سطوح مختلف و عرصه های متعدد دینی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مطبوعاتی و تبلیغی و حوزه های دیگر برای نهادینه کردن این تفکر تلاش کردند. همه این افراد حاملان گفتمان 3 تیر هستند و به هیچ کسی تعلق ندارند. شاخص این جریان ولایت است که تلاش آن در جهت تحقق مطالبات و منویات رهبری است که مبتنی بر مکتب امام می باشد. * آیا جبهه پایداری یک شورای مرکزی برای کاراهای اجرایی اش پیش بینی کرده است؟ جبهه پایداری کارکرد و اهداف حزبی ندارد. اعلام موجودیت جبهه پایدرای در آستانه انتخابات شائبه اهداف انتخاباتی این حزب را در اذهان عمومی به وجود آورده است، آیا در این زمینه جبهه فعالیتی خواهد داشت؟ بله راهبرد انتخاباتی دارد؛ جبهه پایداری از گفتمان امام و انقلاب اسلامی هویت یافته و حامل این تفکر است؛ این جبهه و حاملان آن در سال 88 در برابر جریان فتنه ایستادگی کرد و پس از آن نیز مخالفت های خود را با انحراف هایی که در گفتمان 3 تیر ایجاد شد اعلام کرد و تمایز خود را از نظر مبانی معرفتی با انحرافاتی که در گفتمان سوم تیر ایجاد شد، صریحا مشخص کرده است. عملکرد این جریان فکری در برابر جریاناتی که در قالب سازندگی و اصلاحات در مسیر منحرف از ارزش های امام و انقلاب بودند، در مواضع افرادی که در این جبهه هستند نیز کاملا آشکار بوده است. ///حول اصول وحدت میکنیم نه حول منافع سیاسی و حزبی/// * برخی افراد فعالیت جبهه پایداری را به نوعی وحدت شکنی در میان اصولگرایان تلقی می کنند، نحوه مواجهه این جریان با موضوع وحدت اصولگرایان که تاکید زیادی بر آن نیز هست چگونه خواهد بود؟ وحدت در کشور تنها حول مکتب امام صورت خواهد گرفت، دیدگاه ها و مبانی ما همان مبانی انقلاب است که بارها رهبر انقلاب آن را تبیین کرده است. وحدت در عمل یعنی تبعیت از رهبری. این نظام و ولایت و رهبری واحدی دارد و بجز این چارچوب دیگری برای وحدت قابل تصور نیست و جبهه پایداری اساسا پرچم دار این تفکر است و ولایت را اساس وحدت می داند، بنابراین ما پرچم دار وحدت هستیم؛ وحدت حول اصول است و نه منافع سیاسی و حزبی. من نمی دانم که با چه استدلالی گفته می شود که ما وحدت شکن هستیم این جریان گفتمان غالب جامعه است و بروز رفتاری اش بر حمایت از حرکت سوم تیر 84 و موج عدالت خواهی که در آن زمان به وجود آمده بوده چرا که به علت فاصله رفتاری برخی از مسئولین از گفتمان امام و انقلاب این تلقی را در جامعه به وجود آورده بود که دیگر حکومت دینی کارآمدی ندارد و حرکت سوم تیر یاس مردم را به امید تبدیل و کارآمدی حکومت دینی یعنی نظام ولایت فقیه و عدالت اسلامی را اثبات کرد. جبهه پایداری نوید بخش حفظ گفتمان حکومت دینی کارآمد است و وحدت آن با کسانیکه موضع شفافی در برابر فتنه88 نگرفته اند و با توجه به روشن بودن حق و باطل از منافع خویش دست نکشیده و حق را کتمان کرده اند اتصال پذیر نخواهد بود چنانچه وحدت با آنان نفی مردم و انقلاب و رهبری است. * نوع ارتباط جبهه پایداری با کمیته 7+8 هنوز چندان شفاف نشده است، آیا تعامل و رایزنی برای پیوستن نمایندگان این جبهه به هیئت وحدت اصولگرایان صورت گرفته است؟ کمیته 7+8 یک مسئله فرعی و مربوط به شیوه اجرائی در انتخابات است و بیانگر وحدت اصولگرایان نیست که در گفتمان امام اصالت دارد، این است که هرکس در مسئولیت های سیاسی و اجتماعی خود مسیر را گم نکند. همچنین، از آن مسیر حمایت شود یعنی حفظ اسلام ناب و انقلاب، لذا اگر فرمول انتخاباتی در این چارچوب باشد کاملا موفق می شود و اگر در این چارچوب نباشد ناکام خواهد بود. بحث وحدت تنها با تبعیت از رهبری در چارچوب اصول امکان پذیر خواهد بود و به اعتقاد ما وجود دارد، اگر مشکل، تردید و شبهه ای وجود داشته باشد با اصالت دادن به اصول و صرفنظر از فروع و منافع، رفع خواهد شد اتصال و با ایشان می شود وحدت را حفظ کرد، لذا کسانیکه از رهبری در ماجرای فتنه 88 تبعیت نکرده اند و موضع درست و شفافی نسبت به این جریان نگرفتند، ما آنان را نمی توانیم اصولگرا بدانیم. جریان فتنه هزینه سنگینی را بر کشور تحمیل کرد که عوارض ناشی از آ‌ن هنوز در جامعه آشکار است و برخی ترورها و حوادثی که اخیرا در جامعه اتفاق می افتد ریشه اش در فتنه 88 است، چرا که فضای کشور را به نقطه ای رساندند که دشمن را برای مقابله با نظام اسلامی دلگرم و تحریک کرد. جبهه پایداری تبلور ملت است و مواضع و دیدگاه های کاملا روشن و آشکاری دارد، بر مبانی عقیدتی و معرفتی اش حساسیت دارد و در مقابل انحراف از اصول انقلاب، پایداری کرده و همچون ملت در سیاست خارجی ضداستکبار است و عدالت و مبارزه با فساد را اولویت در امور مملکتی و اجرایی می داند. جبهه پایداری بر اصول خود پایدار است؛ پایداری بر اصول لازمه وحدت است. ///وحدت باید حول مکتب ایجاد شود نه حول قدرت/// * جبهه پایداری بر اصول خود به قیمت هزینه ایجاد انشقاق و از بین رفتن وحدت اصولگرایان اصرار دارد و یا وحدت را بر اصول خود ترجیح می دهد؟ اسم این جبهه پایداری است، یعنی پایداری بر مکتب امام و اصول انقلاب و این تفکر را به هیچ چیز نخواهد فروخت. وظیفه جبهه پایداری، جهاد برای تفکر ناب امام و انقلاب است و وحدت را در پایداری بر اصول و ارزش ها می داند وحدت باید حول مکتب ایجاد شود و نه حول قدرت، که این صورت این انحراف است. * رابطه جبهه با علمای عظام چگونه است و چرا از میان فقهای موجود فقط با آیت الله یزدی، آیت الله مصباح و آیت الله خوشوقت ارتباط دارد؟ اسلام ناب منهای فقاهت میسر نیست و خاستگاه فقاهت، حوزه علمیه و روحانیت متفکر و اصیل و منزه است. بنابراین هر حرکتی اگر بخواهد در مسیر خودش تداوم و سلامت فکری اسلامی داشته باشد، البته نیازمند اتصال به روحانیت اصیل و حاملان فقه اصیل و ناب محمدی است، چرا که هر تفکر اسلامی منهای روحانیت غالبا دچار انحراف و یا التقاط خواهد شد، از این رو جبهه نیز به این امر اعتقاد داشته و برای استفاده از ظرفیت علمی، اخلاقی و عملی فقهای اسلام این فقها وعلما را که این ویژگی ها در آنان شاخص و برجسته است و خود مشوق این جریان بوده اند را به نیابت از جامعه علما و روحانیون برگزیده است و این به معنای این نیست که با دیگر علما ارتباطی نداشته باشد. * اشتراکات این جبهه با احمدی نژاد بیشتر است یا انتقاداتش؟ این جبهه موافق احمدی نژاد است و یا منتقد او؟ آقای احمدی نژاد یک هویت شخصی دارد و یک هویت حقوقی، که در هویت حقیقی اش مولود این مکتب و جریان فکری است، لذا مادامی که احمدی نژاد در این تفکر (گفتمان سوم تیر که عامل انتخاب او در جایگاه حقوقی اش بوده) پویا و فعال باشد و در مسیر حرکت کند هویتش باقی است و هرجا که از این تفکر فاصله بگیرد دیگر آن احمدی نژاد (در هویت حقیقی اش) نخواهد بود. این یک واقعیتی است که در همه مکتب های فکری حاکم است تا زمانیکه هر شخصیت فکری برجسته یک مکتب در مسیر اهداف جریانش قدم بردارد هویت دارد، اما زمانیکه تجدید نظر طلب شود و از ارزش های فکری اش فاصله بگیرد بی هویت شده و در آن مکتب فکری ریزش به وجود خواهد آمد. اما احمدی نژاد در جایگاه حقوقی رئیس جمهور است و باید در این جایگاه مورد حمایت قرار گیرد. و او را در انجام وظایف خطیر ریاست جمهوری طبق قانون یاری کرد. * پیش بینی شما در این خصوص چیست؟ ما امیدواریم آقای احمدی نژاد ارزش و نگرش مکتبی اش را حفاظت کند. ///شاخص دانستن شخص احمدی نژاد، یک انحراف است/// * بعضی از حامیان کنونی رییس جمهور، فقط احمدی نژاد را شاخص گفتمان 3 تیر می دانند، نظر شما چیست؟ این نوع تفکر، خودش انحراف است، چرا که ملاک های حق و باطل، افراد و چهره ها نیستند بلکه اعمال و کردار و تفکر است. احمدی نژاد با تلاش و فداکاری بخاطر گفتمان عدالت روی کار آمد و از اینکه توانست این گفتمان را با اراده ملت حاکم کند، ارزش و اعتبار والایی را به نام خود ثبت کرد اما این گفتمان چارچوب مشخصی دارد که با تغییر افراد این ملاک ها و چارچوب ها عوض نمی شود و آن مکتب فکری پابرجاست. احمدی نژاد تبلور اراده ملی است، علیرغم اینکه مشکلاتی در درون دولت دهم وجود دارد، هنوز شاخص های گفتمان 3 تیر در این دولت دیده می شود و باید مورد حمایت قرار بگیرد، اما این موضوع که یک عده به او اصالت بدهند و هر چه که او گفت را حق بدانند ما این جایگاه را نیز برای او قائل نیستم. * آیا نمایندگان جبهه پایداری در شورای اصولگرایان (کمیته 7+8) مشخص شده اند؟ برای اطمینان از اینکه فرآیند شورا به استمرار گفتمان امام بیانجامد، در حال مذاکره هستیم. * آیا این افراد به عنوان نمایندگان احمدی نژاد شناخته شده اند یا ممکن است رییس جمهور جدا از این جبهه در این کمیته نماینده داشته باشد؟ تا به حال سیاست این بوده که دولت و یا نهادهای اجرایی در انتخابات مداخله سیاسی نداشته باشند چرا که مجری انتخابات هستند. مقام معظم رهبری نیز دستگاه های اجرایی را از دخالت در انتخابات نهی کرده اند. به هر حال اگر تلقی نماینده دولت در این کمیته وجود داشته باشد به عنوان یک تفکر و گفتمان خواهد بود و نه جایگاه دولتی و هر کسی می تواند در این انتخابات حامل این گفتمان باشد. اما حضور دولت و دیگر نهادهای حکومتی به عنوان یک ضلعی از حرکت های سیاسی انتخابات مورد تایید جبهه پایداری نیست. * با توجه به اینکه خیلی از وزرایی که از دولت رفتند دیگر هیچ ارتباطی با آقای احمدی نژاد دارند، اما شما هنوز در کنار وی دیده می شوید و همچنان حکم مشاور حقوقی رئیس جمهور را دارید؟ دولت احمدی نژاد آسان و ارزان بدست نیامد چرا که مطالبات رهبری به ویژه در زمینه عدالت که 16 سال بعد از رحلت امام(ره) بر زمین مانده بود این جریان سوم تیر پاسخی بود به این مطالبات، لذا این جریان که در یک پروسه زمانی و فرایند طولانی بدست آمده متکی به یک شخص نیست و مطالبه ریشه دار در اعماق جامعه است. مهم این است که کسی بتواند به این مطالبه پاسخ عملی و اجرایی بدهد. چنانکه دولت نهم با اراده معجزه آسای ملت که این مطالبه را تحقق بخشید. بنابراین در جریان سوم تیر فرق ندارد که در چه جایگاهی وزیر، معاون و یا مشاور ایفای نقش کنی چرا که این دولت یک جهاد عقیدتی بود و همین که اشخاص بر تفکر و ارزش های شاخص حرکت سوم تیر پای بند و استوار باشند و خود را خادم ملت بدانند، جدای از دولت نیستند. حرکت این جبهه رقابت سیاسی برای قدرت و اختلاف و انتقام نیست و این جبهه محدود به این افراد هم نیست. در مورد خودم هم قبلا گفته بودم که نسبت من با رئیس جمهور، نسبت گفتمانی است، چه در دولت و چه بیرون از دولت حامی این گفتمان خواهم بود. ///مشاوره در ایران یک عنوان سرکاری است/// * کم شدن رابطه شما با دولت بخاطر هشدار خانم رجبی بود؟ نه؛ من از باب تاثیرگذاری عرض کردم، عنوان مشاور در سیستم اجرایی ما غالبا صوری است و به قول معروف عنوان سرکاری است و با واقعیت مشورت متفاوت است. در عین حال در مورد مسائل حقوقی گاهی طرف مشورت قرار میگیرم. ///از موارد تعارض دولت با گفتمان سوم تیر قطعا انتقاد میکنیم/// * شما مشاور حقوقی رییس جمهور هستید اما در بسیاری از مواقع جریان انحرافی را مورد انتقاد قرار می دهید، آیا آقای احمدی نژاد از شما ناراحت نمی شود؟ آقای احمدی نژاد من را می شناسد و توقع چنین چیزی را ندارد. اگر ما جایی دولت را در تعارض جدی با گفتمان سوم تیر ببینیم قطعا انتقاد خواهیم کرد و برسر مواضع و دیدگاه های مکتب فکری خود پابرجا خواهیم ماند. آقای احمدی نژاد می داند که با اعضای دولتش چنین میثاقی داشته است که آنچه را حق می دانند بیان کنند. * گفتید که جبهه پایداری یک مکتب فکری است، حالا برای اینکه گفتمان خودش که گفتمان امام و انقلاب است را بخواهد در جامعه پیاده سازد احتیاج به قدرت دارد، فکر می کنید چقدر این جبهه در رقابت های پیش رو وزن سیاسی خواهد داشت؟ چهره های رای آور این جبهه چه کسانی هستند؟ چهره های سیاسی که شانس رای داشته باشند در این جبهه زیاد و فراوان است، چرا که جامعه را حامی این گفتمان می دانیم، بنابراین گفتمان جبهه پایداری گروه های زیادی از جامعه را در همه قشرها و سطوح بخصوص توده های مردم در بر می گیرد. ///آمده ایم تا تنگ نظری های حزبی را بشکنیم/// مانع این جریان تنگ نظری های حزبی است، اما ما آمدیم این قالب های محدود را بشکنیم تا فرصتی برای معرفی شخصیت هایی که حامل این گفتمان باشند، فراهم شود و آنان را مورد حمایت قرار دهیم، از هر حزب و گروهی باشند یا از هیچ حزب و گروهی نباشند. بنابراین پرداختن به انتخابات یکی از وظایف جبهه پایداری است، چرا که امام(ره) فرمودند: بی توجهی به انتخابات مسامحه در امور مسلمین است و این مسامحه از گناهان بزرگ است. * آیا جبهه پایداری به صورت جداگانه در انتخابات شرکت می کند؟ طبعا هر جریانی کار جمعی را بر کار انفرادی ترجیح می دهد، ولی اصول را نباید فدا کرد. * چرا در حاشیه دولت احمدی نژاد که مبتنی بر مکتب اصیل امام و انقلاب است یک جریان انحرافی شکل گرفت و و اجازه داد که چنین عقاید منحرف که در تضاد با گفتمانش بود ظهور پیدا کند؟ متاسفانه کسانیکه اشکال در مبنای فکری شان وجود داشت دور احمدی نژاد گرد آمدند و به صورت پنهان و نه شفاف شروع به ترویج اعتقادات انحرافی خود کردند که آرام آرام این مبانی منحرف به صورت تاکتیک اجرا شد و در نهایت منجر به تغییر استراتژی دولت شد. ///جریان انحرافی به طور پنهان دولت را از وجود نیروهای خالص تصفیه کرد/// در واقع زمانی جریان انحرافی توانست تاثیر گذار باشد که به طور پنهان دولت را از وجود نیروهای خالص تصفیه کرد، نیروهایی که اصالت گفتمانی بیشتری داشتند از دولت حذف شدند. در این میان در کنار تغییر و تحولات در دولت رفتار نادرست برخی دیگر از اصولگرایان خارج از دولت نیز به این قضایا دامن زده و رفتار آنان با دولت بستر ساز تقویت و رشد این جریان منحرف در درون دولت شد، لذا آسیب شناسی این جریان ممکن است موجب تلخی دائقه بعضی ها شود؛ فعلا بگذاریم و بگذریم. * چرا این پالایش عکسش انجام نشد و نیروهای منحرف از دولت کنار گذاشته نشدند؟ به هر حال جریان انحرافی در دولت نفوذ کرده و این موضوع قابل انکار نیست، اما اینکه گفتمان 3 تیر فاسد باشد و یا مرده، اینطور نیست و هنوز زنده و پویا است چون اصالت انقلاب را دارد. * آیا جبهه پایداری برای مقابله با جریان انحرافی حاشیه دولت شکل گرفته است؟ بله، این وظیفه را دارد؛ اما ابتدا سیاست ما نفی و حذف نیست بلکه نگاه ما اصلاح است و به نظرم با نگاه خالصانه و توکل به خداوند می توان به اهداف والا رسید. البته جریانی که در دولت به این انحراف دچار شده باید شفاف نقد شود و طبعا هویت دولت نیز به این است که از آنان عبور کرده و به اصالت هایش برگردد. اعضای جبهه پایداری همانطور که از فتنه و فتنه گران زاویه گرفته و مقابله کرده اند، با جریاناتی که با گفتمان دولت در سال 84 نیز هماهنگ نباشد موضع لازم و مناسب خواهد گرفت و به وظیفه خود عمل خواهد کرد. ///تبدیل شدن اصلاح طلبان به طیف های تندرو یا معتدل مشکل آنان را حل نمی کند/// * با توجه به اینکه فضای سیاسی کشور به سمت انتخابات در حرکت است، جایگاه اصلاح طلبان را در این رقابت سیاسی چطور ارزیابی می کنید؟ جریان اصلاحات برای رسیدن به قدرت از هر روشی استفاده می کند، درست بر خلاف جبهه پایداری که استفاده از هر روش و تاکتیکی را برای رسیدن به قدرت بر نمی تابد. جریان اصلاحات یک وصله ناهمگون در نظام اسلامی است، چرا که مبانی فکری آنان با انقلاب نمی خواند، بنابراین تبدیل و تقسیم شدن آنان به طیف معتدل، کندرو و تندرو نمی تواند مشکلی را از این جریان حل کند. پرچم و اندیشه التقاطی نمی تواند در متن جریان خالص فکری جای گیرد و جریان اصلاحات زاویه دار بودنش با مکتب انقلاب کاملا آشکار و مشخص است. ///هاشمی رفسنجانی تکیه گاه فتنه گران است/// * نظرتان در مورد آقای هاشمی به عنوان حامی جریان اصلاحات چیست؟ به طوریکه شاهد هستیم وی نیز تحرکاتی را برای انتخابات پیش رو، داشته است این فعالیت های انتخاباتی را چطور ارزیابی می کنید؟ و طیف های منتسب به هاشمی چه گروه هایی هستند؟ هاشمی تکیه گاه فتنه گران است چرا که با استفاده از قدرتی که دارد به صورت آشکار و پنهان سعی می کند روی طیف هایی از اصولگرایانی که اصولشان را فراموش کردند و یا در زمان حرکت نکرده و از قطار انقلاب جا مانده اند و همچنین کسانی که از اصولگرایی فقط نامش را یدک می کشند را گرد خود بیاورد. همچنان که هاشمی در فتنه 88 نیز از فتنه گران حمایت کرد و حتی جریان انحرافی را نیز می تواند مدیریت کند چرا که هاشمی یک سیاسی کار توانمند است و به خاطر اینکه قدرت برای او اصالت دارد و نه مکتب، از گروه های مختلف استفاده ابزاری می کند حتی اگر منحرف و فتنه گر باشند. ///هاشمی یک جریان سوخته است نه جریان سوم/// * شکل گیری جریان سوم همیشه در محافل سیاسی مطرح بود، آیا با توجه به شرایط سیاسی جامعه فکر می کنید در این مقطع جریان سوم ظهور پیدا کند و اینکه چه گروهی را جریان سوم می دانید؟ آیا هاشمی با گروه های مردمی و منحرف که دور خود جمع کرده می تواند جریان سوم باشد؟ قطعا هاشمی جریان سوم نیست، هاشمی یک جریان سوخته است، چون اصالت فکری ندارد و هر بار رنگ عوض می کند .هاشمی را در جایگاه چپ گرایی افراطی تا راست گرایی دیده ایم و این تغییر دیدگاه و دوگانگی در سیاست هاشمی را ساقط کرد و نه حفاظت. همچنین، جریان انحرافی که رای مردم به دولت را مال خود می داند و فراموش کرده که این رای به گفتمان 3 تیر بوده و نه به شخص خاص، نیز نمی تواند جریان سوم باشد. قطعاً جریان سوم اگر شکل بگیرد جریانی است مبتنی بر گفتمان انقلاب و نظام که همچنان بر سر ارزش های خود پا برجامانده و دچار استحاله نشده و اشکالات موجود را هم نداشته باشد، نسخه جدیدتر دولت سوم تیر باشد البته رهبری آن نیز به دست ولایت فقیه خواهد بود. * آیا استراتژی تطهیر چهره خاتمی و سیاست بازگشت او به نظام امکان پذیر خواهدبود؟ خاتمی با برگشت (درصورت اعلام برائت از جریان فتنه) ممکن است خودش را حفظ کند و نه جریانش را، چرا که خاتمی اصالتش را به عنوان لیدر جریان اصلاحات از دست داده است و مردم نیز به چهره های مصرف شده و سوخته بر نمی گردند و در مورد آقای هاشمی نیز این قضیه صدق می کند. ///گرم کردن تنور انتخابات نیازی به حضور اصلاح طلبان ندارد/// * پس شما به ورود اصلاح طلبان به رقابت های انتخاباتی اعتقادی ندارید؟ اگر مقصود این است که تنور انتخابات را به قیمت سوختن ارزش ها گرم کنیم و کسانیکه انتخابات و نظام را قبول ندارند و برای حضورشان شرط می گذارند را لازمه انتخابات بشمریم، این را قبول نداریم؛ بهتر است کسانی در انتخابات شرکت کنند که نظام را قبول داشته و رعایت قوانین و اصولش را بر خود واجب بدانند. نباید حکومت را بازی تلقی کرد که هر کسی برای گرم شدن بازی وارد رقابت های سیاسی شود و باید تنها کسانیکه آمادگی خدمت رسانی به مردم را براساس گفتمان انقلاب و ارزش های نظام دارند به میدان عمل بیایند. البته در واقعیت، اصلاح طلبان حتما شیوه ای برای حضور خود تداریک خواهند کرد و سیستم انتخاباتی کشور هم این قابلیت را دارد و این امکان حضور وجود دارد؛ در هر حال مردم هوشیار هستند. * آیا آقای احمدی نژاد پست جدی به شما پیشنهاد نداده است؟ نه. * یکی از انتقادهای مخالفان تعداد مشاغل شما در دولت نهم بوده است، نظرتان درمورد تعداد مشاغل مشائی و عناوینی که در دولت دارد و حدود 18 تا 20 عنوان است، چیست؟ تنها مشائی نیست کسان دیگری هم در کشور هستند که این مشکل را دارند. * مانند چه کسی؟ لزومی ندارد اسم ببریم. درواقع آنچه که حساسیت سیاسیون را برانگیخت ظاهراً فقط پست های من بود و بعد از کنارگیری بنده از دولت این موضوع فراموش شد و افراد با پست های متعدد دولتی در دستگاه های مختلف مشغول بکار هستند. *یعنی شما مخالف مشاغل مشائی هستید؟ من شخصاً با سیاسی کردن مباحث حقوقی به خصوص این موضوع که مربوط به اصل 141 قانون اساسی است مخالفم و اگر تعدد مشاغل در قانون ممنوع شده است، باید با دید حقوقی به این قضیه نگاه شود و نه سیاسی. * موضع گیری های سیاسی خانم رجبی نسبت به گذشته کمتر شده، آیا شما از ایشان خواستید که موضوع گیری کمتری داشته باشند و اینکه آیا در جبهه پایداری به شما کمک می کنند؟ جبهه پایداری یک جریان فکری است و من تفکر خانم رجبی را در این گفتمان می بینم. خانم رجبی از دوران سازندگی و اصلاحات همیشه دغدغه مکتب امام را در مبانی خود داشته و در این زمینه صحبت های زیادی نیز داشته است، اما فعالیت سیاسی وی ارتباطی به من ندارد. * کاهش موضع گیری های سیاسی خانم رجبی را تأئید می کنید؟ بله، کاهش داشته است چون تریبون ندارد او آدم مستقلی است و معمولاً گروه های سیاسی افراد مستقل را بر نمی تابند. از دولت نهم تمام سایت های مجوزدار خانم رجبی بسته شده و تریبون ندارد، اما اگر لازم باشد در حد ضرورت صحبت می کند. او نسبت به دین و اعتقاداتش احساس مسئولیت میکند و هرجا لازم ببیند به وظیفه شرعی خود عمل میکند. * آقای باهنر چندی پیش گفته اند که احمدی نژاد تغییر نکرده بلکه شناخت ما از او بیشتر شده، نظر شما در این رابطه چیست؟ آقای باهنر مثل بسیاری از اظهارنظرهایش این جا هم اشتباه کرده است.


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 90/5/6ساعــت 9:47 صبح تــوسط عباس | نظر