سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسمه تعالی:کورتکس آفتابهای یا کورتکس غنیشده؟ (یادداشت روز) 1
 !
کاریکاتور/ ما تا آخر ایستاده‌ایم
 
1) ملت ایران، دشمنان مشترکی دارد. انگلیس و آمریکایی که در بحبوحه جنگ جهانی و اشغال ایران، به میلیون‌ها ایرانی قحطی دادند، یا رضاخان و پسرش را به مدت 50 سال بر گرده ملت ایران نشاندند، و در طول چند دهه گذشته هم انواع تحریم‌ها را اعمال کرده‌اند، هرگز با خود نگفته‌اند که ده‌ها میلیون ایرانیِ مورد تخاصم، مسلمان بوده‌اند یا غیر مسلمان، طرفدار جمهوریت یا سلطنت، حامی استقلال یا وابستگی و غربزدگی، چپ یا راست، اصلاح‌طلب یا اصولگرا؟ بی‌دریغ و علی‌الاطلاق، ده نسل از ملت ما را در سده سپری شده، مجازات و منکوب کرده و کشور ما را مورد تهاجم نظامی و قحطی و کودتا و تحمیل و تحریم 
قرار داده‌اند. مشکل اصلی آمریکا و غرب، اگرچه اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی است، ولی جنایت‌های غرب علیه ملت ما هیچ کدام هوشمند نبوده که افراد هم تفکیک کند. از نگاه آنها ایرانی خوب، ایرانی مُرده یا سرکوب شده، و برده‌وار و برّه‌وار است.
2) مواجهه دیرین ما با انگلیس و سپس آمریکا در 150 سال گذشته، بیش از هر چیز، جنگ اراده‌ها بوده است. استعمارگران بیشترین توان خود را صرف شکستن یا تردید انداختن در اراده ملت ایران کرده‌اند. یک قرن قبل، نفوذ انگلیس و تزریق حسّ شکست و حقارت به قدری عمیق بود که «احمد خان ملک ساسانی»، از دیپلمات‌های عصر قاجار و پهلوی، درباره فضای تربیتی «مدرسه علوم سیاسی» می‌‌نویسد «مدیران و معلمین، که اغلب فقط برای این انتخاب شده بودند که شاگردان را از طریق وطن‌پرستی منحرف و به خدمتگزاری اجنبی تشویق کنند، سر کلاس، موضوع درس را کنار گذارده و راجع به اصل مقصود صحبت می‌‌‌کردند... روزی جناب سید ولی‌‌الله خان ‌نصر که تشریح درس می‌‌‌دادند، فرمودند ایران مثل خزه‌‌‌ای است که به دیوار چسبیده و دولت انگلیس به منزله آن دیوار است که اگر نباشد، خزه وجود خارجی ندارد... دستور ذکاء الملک (فروغی)، منصورالملک و باقر کاظمی همیشه این بود که نبایستی اشخاص باهوش و با سواد، جزو کارمندان وزارت خارجه درآیند».
3) سه دهه بعد، سپهبد رزم‌آرا نخست‌وزیر رژیم پهلوی، در بحبوحه نهضت ملی کردن نفت گفت: «ملتی که نمی‌تواند لولهنگ [آفتابه گلی] بسازد، چگونه می‌تواند صنعت نفت را اداره کند؟». انقلاب اسلامی، انقلاب یک ملت برای روبیدن و دور ریختن تفاله‌های فکری و فرهنگی فلج‌کننده از این قبیل بود و افتخارات بزرگی را هم که به معجزه شبیه است، به ارمغان آورد. اما با این وجود، عناصری هستند که ادعا می‌کنند «کورتکس مغزی ما ایرانیان از کورتکس اروپاییان کوچک‌تر است و همین، موجب عقب‌ماندگی شده است»! یا این ادعا که الگوی نبوغ و توسعه را باید در برخی دولت‌های جنوب خلیج‌فارس جست‌وجو کرد که هر چند انتخابات و مردم سالاری ندارند و سرکوبگر هم هستند، اما نبوغ خوبی در تعامل با آمریکا دارند و در سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه توانستند قرارداد‌های چند صد میلیارد دلاری با آمریکا ببندند! 
4) این شبکه مقلد و مامور برای تزریق روحیات منتهی به اسارت فرهنگی و سیاسی اقتصادی، هرگز به روی خود نمی‌آورند که خروجی توسعه تقلیدی رضاخانی، «سرکوب شدید علما و روشنفکران و مردم، به غارت دادن منابع ملی، فساد شدید دیوان سالاری، نابودی بنیان‌های دیرپای اقتدار ملی، ضعف قدرت دفاعی، و تسلیم سه روزه کشور در مقابل اشغالگران در جریان جنگ جهانی دوم» بود. هرگز توضیح نمی‌دهند که مردم در حکومت محمدرضا پهلوی به فاصله 25 سال، دو بار دست به قیام و انقلاب زدند و سرانجام، رژیم کودتایی را ساقط کردند؟ پاسخ نمی‌دهند که چرا فقر و تورم و گرانی در حکومتی که شش میلیون بشکه نفت می‌فروخت، در نهایت شدت بود و رژیم دست نشانده، با وجود این درآمد حداکثری، خود را در قبال زندگی جمعیت سی میلیون نفری کشور مسئول نمی‌دانست، بلکه دغدغه اول و آخرش، جلب رضایت و تامین منافع آمریکا و انگلیس (ولو به قیمت نابودی اقتصاد و تولید و صنعت و کشاورزی در کشور) بود؟
5) به معجزه شبیه است که ملتی تحقیر شده برای بیش از نیم قرن، اراده خود را بازیابد، برخیزد، ژاندارم آمریکا در منطقه را به زیر بکشد، از عهده انواع طراحی‌های خصمانه برآید، در جنگ تحمیلی، سرافرازانه از تمامیت ارضی خود پاسداری کند، و در بحبوحه این بحران‌های 
تو در تو، بتواند پیشرفت‌هایی خیره‌کننده را در حوزه‌های مختلف علمی، فنی، اقتصادی، پزشکی و... پدید آورد که بعضا به ده یا پنج کشور دنیا محدود است. کور مغزی بلکه فلج روحی و شخصیتی است که کسانی، با وجود همه این پیشرفت خیره‌کننده در حوزه‌های گوناگون و تحسین اهل فن در جهان، بگویند علت عقب‌ماندگی ما در کوچکی کورتکس مغز مردم ایران در مقایسه با نژاد اروپایی است! باید ضمن انجام آزمایشاتی بررسی کرد که مغز این قبیل افراد با چه چیزی پر شده است؟
6) آمریکا و انگلیس که از زبان دیلماج‌های خود، ملت ایران را تحقیر می‌کردند و می‌گفتند «شما نمی‌توانید آفتابه بسازید، چه رسد به اداره صنعت نفت»، امروز مضحکه دنیا می‌شوند اگر بگویند که شما قادر نیستید صنعت پیشرفته هسته‌ای را برپا و اداره کنید! بنابراین از طریق دیلماج‌های نیابتی و حلقوم‌های اجاره‌ای می‌کوشند این پیشران بومی شده را نه مایه پیشرفت و رونق استاندارد‌های زندگی، بلکه اسباب دردسر و گرفتاری وانمود کنند؛ دردسری که باید واگذار کرد و از شرّش راحت شد! این دیلماج‌ها هرگز پاسخ نداده‌اند که اگر برنامه هسته‌ای ضد ارزش است، چرا در غرب و دیگر مناطق دنیا برای دستیابی به آن و استفاده از کاربرد‌های غیر نظامی‌اش مسابقه گذاشته‌اند و منع‌کنندگان ملت ایران، خود بیشترین استفاده را از برنامه هسته‌ای برای تولید انرژی، درمان و پزشکی، بهبود کشاورزی و اصلاح ژنتیک، ارتقای پروژه‌های تامین آب، کشف و استحصال معادن، و... می‌کنند؟!
7) برنامه هسته‌ای ایران، همچنان که پیشران پیشرفت است، خار چشم دشمنان تاریخی ملت ما هم هست. کمتر از ده کشور در دنیا دارای چرخه کامل غنی‌سازی صنعتی هستند که اغلب آنها هم به خاطر وابستگی به بلوک شرق یا غرب توانسته‌اند به این فناوری مدرن دسترسی پیدا کنند. ایران تنها کشوری است که در اوج تحریم‌ها و به همت فناوران خود توانسته، چرخه کامل برنامه هسته‌ای را ایجاد کند. بنابراین، این برنامه با همه ارزش و اعتبار والایش، فقط برنامه هسته‌ای نیست؛ بلکه برای نسل جوان ما، پرچمی برافراشته در قله علم و فناوری، با پیام «ما می‌توانیم» است. تا این پرچم بالاست، اراده دیگر متخصصان ایرانی برای فتح قله‌های گوناگون پیشرفت خواهد جوشید. از سوی دیگر، همین سرمایه بومی گرانبها، موجب افتخار آفرینی و الهام‌بخشی در جهان است. اهل دقت در چهار گوشه دنیا، در پس همه تبلیغات برای تخریب وجهه و انداختن ایران از چشم ناظران، دائما از خود می‌پرسند که کدام کیمیا می‌تواند گوهر وجودی یک ملت عقب مانده در طول چند قرن را این‌گونه اعتلا بخشد و با وجود سخت‌ترین تحریم‌ها و تهدید‌ها به قله تولید قدرت (از برنامه هسته‌ای تا نانو، فناوری زیستی، سلول‌های بنیادی، و تولید پیشرفته‌ترین تسلیحات نظامی) برساند. این عزتمندی و الهام‌بخشی، در نگاه آمریکا و غرب، مصیبتی بزرگ‌تر از خودکفایی فنی و علمی ایران در تامین نیازهای خویش است. برنامه هسته‌ای و غنی‌سازی، با همه عظمتش، نوک کوه یخ اقتدار ملت ایران است. چالش اصلی از نگاه غرب، این است که ملت ایران در عمل نشان داده که می‌تواند و اگر مغز او با عزم و اراده غنی‌سازی شود، قادر به خلق شاهکارهایی بزرگ‌تر است.
8) دوگانه «ما می‌توانیم/ نمی‌توانیم»، سرآغاز توسعه و پیشرفت یا انحطاط تمدنی است. ملت بزرگ ما از عهده سخت‌ترین تحریم‌های ظالمانه تاریخ («فلج‌کننده» و «فشار حداکثری») بر آمد و حال آن که طراحان تحریم، نه صرفا دنبال آزار و اذیت، بلکه در پی به زانو درآوردن بودند. ما ظرف دهه گذشته، از اوج فشارهای تحریمی عبور کرده‌ایم، اگر هم در برخی حوزه‌ها به چالش برخورده‌ایم، فقط حاصل رفتار دشمن شریر نبوده، بلکه علت اصلی، کم‌همتی، بدعملی، اشرافیت‌زدگی یا نفوذ زدگی و غفلت برخی مدیران بوده است. بنابراین اگر باید دنبال علاج و راه‌حل بود، آن علاج و چاره، نه در مذاکره برای واگذاری منابع قدرت به خیال لغو تحریم، بلکه در رسوب زدایی از ذهنیت‌های مدیریتی منفعل است. گرفتاری بزرگ ما، دو خط انحراف و تحریف است که همدیگر را به مثابه یک بیماری، باز تولید می‌کنند؛ انحراف از آرمان‌های انقلاب، و تحریف حقایق برای به اشتباه انداختن افکار عمومی. این دو خط، بیشترین خسارت را به کشور وارد کرده و به شکل نیابتی، سرگرم کوبیدن اراده و همت و تدبیر درونزا بوده‌اند.
9) مسیر کشور طی چند دهه گذشته، با وجود کارشکنی سنگین دشمن و نیروهای نیابتی آن، رو به پیشرفت بوده است. دشمن‌ترین دشمنان اعتراف می‌کنند که علت ناتوانی در مواجهه با ایران و جمهوری اسلامی، رهبری حکیمانه و همراهی ملت بوده است. باید آمریکا را ورای ‌هارت و هورت‌هایش ارزیابی کرد. 4 مهر 1398 در حالی که ترامپ در اوج توهم بود، نشریه فارین پالیسی، گفت‌و‌گویی را با «رائول مارک گرشت» (افسر پیشین سازمان سیا، کارشناس خاورمیانه و عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها) ترتیب داد. این عنصر ضدایرانی هر چند در گفت‌و‌گوی مذکور، عقده‌گشایی فراوانی علیه رهبر انقلاب اسلامی انجام داد، اما نهایتا اذعان کرد: «باید بگویم که گزینش اهداف از سوی ایرانی‌ها مرا بسیار تحت تاثیر قرار داده است. رهبر عالی ایران، این اقدام را آزمونی نهائی برای عقب‌نشینی دوباره آمریکا می‌داند... اعمال تحریم بیشتر، پاسخی ضعیف است. زمانی که نمی‌توانید هیچ کار دیگری انجام دهید، از تحریم استفاده می‌کنید... برخی افراد، رهبر عالی
ایران را بازیگری محتاط می‌دانند، اما واقعیت این است که او رویارویی با محدودیت‌ها و کنار زدن آنها را دوست دارد... رهبر عالی ایران، یکی از موفق‌ترین رهبران خاورمیانه از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است. او از مهارت‌های ممتاز و استعداد‌های عالی برخوردار است. من می‌توانم بر مبنای رکورد‌های آماری بگویم که رهبر عالی ایران، قطعا برتر از ترامپ و در نقطه مخالف او قرار دارد. هر آنچه از سوی رهبر ایران انجام می‌شود، اراده و تشخیص خود اوست. من در این باره اطمینان دارم چون سال‌ها درباره او مطالعه کرده‌ام.»
10) ترامپ با همه یاغیگری‌هایش، کاتالیزور تضعیف قدرت آمریکاست. او پس از چند ماه، در حال برداشت کاشته‌های خویش است؛ از نابودی قدرت نرم و هوشمند آمریکا به اذعان استراتژیست‌ها، تا درگیری با متحدان و رقیبان جهانی، و سیاست‌های سرکوبگرانه که به آشوب در لس‌آنجلس و نیویورک و برخی شهرهای دیگر انجامیده و البته، هنوز اول ماجراست. اینها را علاوه کنید به وعده‌های مهملی که ترامپ درباره پایان دادن به جنگ اوکراین ظرف 24 ساعت، یا برقراری آتش‌بس ظرف یک هفته در غزه و خاورمیانه داد، و شکست دادن مقاومت یمن می‌داد. در موضوع یمن کار به جایی رسید که نیویورک تایمز نوشت: «ترامپ پس از 30 روز جنگ با یمن، ناامید شد. ژنرال کوریلا، فرمانده سنتکام بر کمپین بمباران قدرتمند اصرار داشت اما حوثی‌ها هفت پهپاد MQ-9 را سرنگون کردند. چند فروند F-16 و یک جت جنگنده F-35 مورد هدف قرار گرفتند. هزینه عملیات سرسام‌آور بود. مهمات پیشرفته زیادی استفاده شد. برنامه‌ریزان پنتاگون به طور فزاینده‌ نگران ذخایر و پیامدهای آن برای هر موقعیتی بودند که ممکن است مجبور به دفع حمله چین به تایوان شوند. حوثی‌‌ها همچنان به ناو‌ها شلیک، سنگرها را تقویت، و ذخایر سلاح را زیرزمین جابه‌جا می‌‌کردند. چرخش ناو ترومن برای جلوگیری از آتش، به سقوط جنگنده سوپر هورنت‌ انجامید. سپس، موشک حوثی‌ها به فرودگاه بن گوریون در تل‌آویو اصابت کرد. ترامپ تصمیم گرفت عملیات را موفقیت‌آمیز خوانده و متوقف کند»!
محمد ایمانی

+ نوشته شـــده در دوشنبه 04/3/19ساعــت 4:35 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی: خدای ما؛ ناخدای ما(یادداشت روز) اوضاع از هر نظر

خدای ما؛ ناخدای ما(یادداشت روز)

 


 

امام

اوضاع از هر نظر مأیوس‌کننده بود. نهضت ملی‌شدن نفت ایران با کودتای 28 مرداد 1332 به شکست منتهی شده بود و یک سال بعد با قرارداد کنسرسیوم (امینی-پیج) استخراج و فروش نفت ایران باز هم در اختیار شرکت‌های خارجی قرار گرفت؛ با این تفاوت که این بار آمریکا نیز بر سر سفره نفت ایران نشست و سهمی برابر با انگلستان دریافت کرد.
پس از این شکست و بازگشت دوباره محمدرضا پهلوی به قدرت، رژیم پهلوی خود را در اوج اقتدار می‌دید و هیچ چیز جلودارش نبود. همان زمان تعدادی از چهره‌های سیاسی و دانشگاهی در نامه‌ای به مجلس نسبت به فضای خفقان موجود در کشور زبان به اعتراض گشودند و نوشتند: «تمام روزنامه‌های مخالف دولت در توقیف و چاپخانه‌ها تحت کنترل شدید و روزنامه‌های مجاز هم تحت سانسور شدید می‌باشند و انواع و اقسام فشار و تضییقات برای ملّیون و آزادیخواهان و شکنجه‌های وحشیانه برای مبارزان راه حقیقت و آزادی وجود دارد و اکثر زعمای قوم که مورد علاقه و تکریم ملت‌اند یا در گوشه زندان و اختفا به سر می‌برند و یا تحت نظر مأمورین انتظامی می‌باشند و مطلقاً آزادی عمل ندارند.» نویسندگان این نامه نیز سرنوشتی مشابه پیدا کردند و مورد خشم و غضب رژیم پهلوی قرار گرفتند و در نتیجه اساتید امضا‌کننده نامه مستقیماً توسط دولت از دانشگاه اخراج شدند.
سال 1335 رژیم پهلوی به پیشنهاد آمریکا برای کنترل هرچه بیشتر فضای کشور ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) را تأسیس کرد و موج جدیدی از سرکوب را به راه انداخت. سفارت غیررسمی اسرائیل در تهران که طی نهضت ملی نفت تعطیل شده بود بار دیگر آغاز به کار کرد و حتی دفتر نمایندگی ایران در تل‌آویو نیز راه‌اندازی شد. تابستان 1336 در حالی که کشورهای منطقه از صادرات نفت به اسرائیل خودداری می‌کردند؛ اولین قرارداد نفتی محرمانه میان ایران و اسرائیل با قیمت بشکه‌ای 
30 دلار منعقد شد. یک سال بعد «محمدرضا پهلوی» با «لوی اشکول» وزیر دارایی وقت اسرائیل به دور از چشم رسانه‌ها دیدار کرد و دو طرف برای افزایش میزان همکاری‌ها توافق کردند.
خبرهای بد تمامی نداشت؛ با رحلت «آیت‌الله بروجردی»، مرجع بزرگ شیعیان جهان در ابتدای سال 1340 برای مردم مسلمان ایران همه چیز رنگ ناامیدی گرفت. همان سال صادرات نفت ایران به اسرائیل دو برابر شد و «بن‌گوریون»، اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سفری محرمانه به تهران آمد. روابط ایران و رژیم صهیونیستی سال‌به‌سال بیشتر و جدی‌تر می‌شد. سال 1341 «موشه‌دایان» وزیر اقتصاد رژیم صهیونیستی به ایران آمد تا طرح کشت و صنعت اسرائیل در دشت قزوین را عملیاتی کند؛ این پروژه تا حدی برای رژیم صهیونیستی سودآور بود که یکی از روزنامه‌های این رژیم از آن با عنوان «قزوین، امپراطوری اسرائیل در ایران» یاد کرد.
اوایل خرداد 1342 نماینده ویژه نخست‌وزیر اسرائیل با پیام ویژه «بن‌گوریون» به تهران آمد و «محمدرضا پهلوی» پس از ملاقات با او وعده همکاری‌های بیشتر را داد. ایران در چنین شرایطی قرار داشت که چند روز بعد در 13 خرداد 1342 «حاج‌آقا سید روح‌الله خمینی(ره)» در مدرسه فیضیه قم به منبر رفت و خطاب به محمدرضا پهلوی گفت: «والله، اسرائیل به درد تو نمی‏خورد، قرآن به درد تو می‏خورد امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده‏اند در سازمان امنیت و گفته‏اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هرچه می‏خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید؛ یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید؛ یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه می‏خواهید بگویید. خوب، اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟! ما هر چه گرفتاری داریم از این سه‌تاست.»
برای ناظران تیزبین داخلی وخارجی کاملاً مشخص بود که رابطه رژیم صهیونیستی با ایران یک همکاری مشترک و متعارف بین‌المللی نیست بلکه ایران با هدایت آمریکا در اختیار اسرائیل قرار داشت و مانند لقمه‌ای در دهان این رژیم بود. از نیمه خرداد 1342 به بعد اما این لقمه کم‌کم گلوگیر شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 دیگر می‌رفت تا راه تنفس رژیم اشغالگر قدس را مسدود کند. شاید اگر 14 آذر 1340 روزی که هواپیمای «داود بن‌گوریون» اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست؛ به او می‌گفتند کمی آن طرف‌تر در محله «یخچال قاضی» قم مردی 60 ساله به نام سید روح‌الله خمینی(ره) زندگی می‌کند که نه تنها تمام تلاش‌های او و همقطارانش را در ایران به باد می‌دهد بلکه این کشور را به پایگاهی علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی در جهان تبدیل می‌کند؛ لبخندی ناباورانه از روی تمسخر می‌زد. این لبخند البته چندان دوام نمی‌آورد چون صهیونیست‌ها انقلاب خمینی(ره) را نه با چشم بلکه با تمام وجودشان احساس کردند. 19 خرداد 1368 وقتی «فتحی شقاقی» رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین برای سخنرانی در اولین نماز جمعه پس از رحلت 
امام خمینی(ره) به تهران دعوت شد؛ طوری درباره امام(ره) صحبت کرد که مشخص شد انقلاب سید روح‌الله خمینی در فلسطین به اندازه ایران قدرت داشته است: «ای امام! آیا واقعاً از میان ما رفته‌ای؟! واقعاً ستاره درخشان جماران خاموش شد؟! نه! باور نمی‌کنیم! تو هرگز نمرده‌ای؛ حتماً رفته‌ای تا از خستگی مبارزه دمی بیاسایی و بازگردی. شاید کودکان سنگ به دست انتفاضه فلسطین، امشب و هر شب در بالاترین قله‌های کوه کَرمِل منتظر تو باشند تا دست خود را بالا بیاوری و از رنج آنان بکاهی و خستگی از تن‌شان بزدایی. آنان حتماً تو را بر منبر مسجدالاقصی خواهند دید، در حالی که پرچم جهاد در دست داری و بر سر خائنان فریاد می‌زنی!... نه! تو نمرده‌ای ‌ای سید من!»
خدایی که یوسف(ع) را از قعر چاه به حکمرانی در مصر رساند و موسی(ع) را در دامن فرعون پرورش داد؛ ناخدایی را هم برای ما فرستاد تا اصلی‌ترین کانون مقاومت در برابر اشغالگری و سلطه اسرائیل بر غرب آسیا را درست از جایی که هیچ‌کس انتظارش را نداشت یعنی ایران، بیرون بیاورد. آن خدا هنوز هم هست و رژیم صهیونیستیِ متوهم از برتری و پیروزی را در ویرانه‌های غزه فروخواهد بلعید: فَخَسَفنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَة یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللهِ (قارون را با خانه‌اش در زمین 
فرو بردیم و او در برابر خدا هیچ گروهى نداشت که یارى‌اش کنند.)

سید محمدعماد اعرابی

 


+ نوشته شـــده در شنبه 04/3/17ساعــت 4:38 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی: این «مین» را علی(ع) کاشت و خمینی منفجر کرد (یادداشت
 

م

 
1- در این کلام حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه-‌ دقت کنید. از بیانات حضرت ایشان در آذرماه سال 1364 است و به مناسبت سالروز میلاد رسول خدا‌(ص) و امام صادق‌(ع): 
«‌آن چیزى که مى‏‌خواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول- ‌صلى‌الله علیه وآله- 
قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چیست؟ از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى‏ 
و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکده‏‌هاى فارس و ریختن بت‌ها به روى زمین... اینکه چهارده کنگره از کنگره‌‏هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى‏آید که یعنى‏ در قرن چهاردهم این کار مى‏شود، یا چهارده قرن بعد این کار مى‏شود‌»؟ 
ماجرای شکست چهارده کنگره طاق کسری، خاموشی آتشکده فارس و فرو ریختن بت‌ها به هنگام ولادت رسول خدا‌(ص)، از آن هنگام تاکنون، بارها در نگارش و گویش مورخان آمده است اما، تفسیر امام راحل از این رخداد و خبر دادن از فروپاشی نظام سلطه در قرن چهاردهم (قرن حاضر‌)، تنها بر زبان حضرت امام جاری شده است. او چه می‌دید که دیگران نمی‌دیدند؟! 
2- اوایل آذرماه سال 1358 بود، خبرنگار مجله آمریکایی تایم در مصاحبه اختصاصی با حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- خطاب به ایشان گفته بود: «‌شما یک زندگی جدا از دنیای جدید داشته‌اید. مباحث مربوط به اقتصاد مدرن و حقوق و روابط جدید بین‌الملل را مطالعه نکرده‌اید. شما با دنیای کنونی سیاست و معادلات جاری آن در زندگی اجتماعی درگیر نبوده‌اید. با این وجود، آیا احساس نمی‌کنید که باید در راهی که اعلام کرده‌اید تجدیدنظر کنید»؟!
حضرت امام(ره) در پاسخ می‌فرمایند؛ ?«ما، معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده می‌شده است را شکسته‌ایم، ما خود چارچوب جدیدی ساخته‌ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته‌ایم. از هر عادلی دفاع می‌کنیم و بر هر ظالمی می‌تازیم، حال شما اسمش را هر چه می‌خواهید بگذارید، ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت، آری با ضوابط شما، من هیچ نمی‌دانم و بهتر است که ندانم».??
خبرنگار مجله تایم در مقدمه‌ای که برای انتشار مصاحبه خود تهیه کرده بود، با لحنی طعنه‌آمیز نوشته بود: «?‌سخن از یک روحانی بزرگ شیعه در میان است که به‌زعم خود آمده است تا نظام حاکم بر جهان امروز را نه فقط در ایران که در همه دنیا تغییر دهد و نظامی را جایگزین کند که در آن عدالت و ظلم، روابط اجتماعی و معادلات سیاسی با معیارهای اسلامی تعریف می‌شوند‌»! 
3 - امام راحل ما(ره) می‌فرمود: «‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن، در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله -صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین‌بن علی -صلوات‌الله و سلامه علیهما- می‌باشند‌» و هم ایشان تاکید می‌فرمایند که «‌از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است» و در پیام دیگری اطمینان می‌دهند که «‌اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد».
«ما، الان در موقعیت حساسی هستیم که به نظر من، حساس‌ترین نقطه تاریخ است... گویی جهان مهیا می‌شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان». و ده‌ها نمونه دیگر از این دست‌...
4- «پیچ تاریخی»، واژه‌ای است که طی چند سال اخیر، بارها از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است. حضرت آقا با اشاره به تحولات کم‌سابقه و بعضاً بی‌سابقه در دنیای امروز، از رخداد قریب‌الوقوعی خبر می‌دهند که تغییرات بنیادین و بزرگی را در جهان به دنبال خواهد داشت. به چند نمونه از آن بسیارها اشاره می‌کنیم. بخوانید!
* «بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همه عالم دارد آغاز می‌شود. نشانه‌ بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه‌ به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژی‌های مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرال‌دموکراسی غرب جاذبه دارد»./ بهمن 1390
* «نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان می‌دهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم، به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است». / تیرماه 1393
* «شرایط جهانی روزبه‌روز دارد تغییر پیدا می‌کند. به‌روز باشید، [تحلیل] حوادث را در حیطه‌ ذهن خودتان و در حیطه‌ فکر خودتان حاضر و موجود داشته باشید. عزیزان من! ما امروز یا مواجه با یک پیچِ تاریخیِ مهم هستیم یا در دلِ یک پیچِ تاریخیِ مهم داریم حرکت می‌کنیم، این دوّمی شاید درست‌تر باشد. دنیا دارد تغییر می‌کند، [آن هم] تغییرات اساسی، تغییرات اساسی و بزرگ را نمی‌شود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید، اینها بتدریج انجام می‌گیرد‌». / آبان 1401 
5- دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب نیز بارها -‌با نگرانی و اضطراب- به تغییر مسیر تاریخ (همان پیچ تاریخی) اشاره کرده‌اند. از جمله؛
* در خرداد ماه 1390 (9 می 2011) نتانیاهو طی سخنانی در کنگره آمریکا می‌گوید: ?
«6 ماه قبل که پشت همین تریبون ایستاده بودم درباره خطر ایران هسته‌ای هشدار دادم. اکنون زمان دیگری است. امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همه‌جا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولت‌ها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنه‌ای قرار دارد. من هشدار می‌دهم که لولای تاریخ -‌HISTORY HINGE- در حال چرخیدن است‌».? ?
* برژینسکی، در اجلاس سالانه «‌آتلانتیک‌» -کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس- که با حضور جیمز جونز و اسکوکرافت مشاوران امنیت ملی دولت‌های کارتر، فورد، بوش و اوباما تشکیل شده است و در آن دیوید پترائوس(رئیس‌ وقت سازمان سیا)، تامیر پاردو(رئیس‌ وقت موساد)، جان ساورز(رئیس وقت ‌‌MI6) نیز حضور دارند، می‌گوید: «جهان در یک نقطه عطف تاریخی بعد از فروپاشی شوروی سابق قرار دارد که تحولات فراگیر خاورمیانه و شمال آفریقا و رخدادهای غیرمنتظره در آمریکا و اروپا نشانه‌های آن است. ما با چالش پیچیده‌ای رو‌به‌رو هستیم و تاریخ در حال تغییر مسیر است... ایران در این چالش نقش برجسته‌ای دارد و حمله نظامی به این کشور فاجعه‌آمیز است‌»... و صدها سند گویای دیگر که شرح آن به درازا می‌کشد‌...
6- میانه جنگ صفین است. غم سنگینی بر قلب مالک چنبره زده است‌، علی‌(ع) را 
در اوج اقتدار، مظلوم می‌بیند. قطره‌ اشکی را که از چشمانش به‌گونه دویده است پاک می‌کند. آرام به سوی عمار می‌رود. «‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند». عمار به مالک دلداری می‌دهد؛ «‌آن روز‌ها که آرزو می‌کنی در راه است. از رسول خدا‌(ص) وصف مردمی را شنیده‌ام که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که تو آرزو کرده‌ای فرا رسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما‌» گذشته‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند. علی‌(ع) را امام و مولا و مقتدای خود می‌دانند. آنان سقف تاریک نظام سلطه را می‌شکافند و طرحی نو در می‌اندازند. (ترجمه آزاد با حفظ مضمون‌).
7- در آیات دوم و سوم سوره جمعه آمده است؛ «‌هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ‌* وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌*... اوست که در میان مردم درس ناخوانده‌، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگی‌های فکری و روحی] پاک کند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند و [نیز پیامبر را] بر مردمی دیگر که هنوز به آنان [‌اعراب‌] نپیوسته‌اند [برانگیخت]. و او توانای شکست‌ناپذیر و حکیم است‌». بعد از نزول این آیات، حاضران پرسیدند: منظور از این «‌گروه دیگر‌ - آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ» که هنوز به اعراب نپیوسته‌اند چه کسانی هستند؟ رسول خدا‌(ص) دست بر‌شانه سلمان فارسی نهاد و فرمود «‌منظور خدا، این مرد و قوم اوست‌».
8- ایمانوئل والرشتاین، جامعه‌شناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی می‌گوید؛ «مانع اصلی پیش‌روی ما برای استقرار نظم جهانی(بخوانید کدخدایی آمریکا) دکترین ولایت ‌فقیه 
امام خمینی است... همه نظریه‌ها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می‌پیوندند، ولی نظریه ولایت ‌فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگ‌تر و سرزنده‌تر می‌شود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب می‌کند‌».
9- آنتون گیدنز، جامعه‌شناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر می‌نویسد؛ «درگذشته، سه غول فکری جامعه‌شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس ‌وبر با اندکی اختلاف‌نظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم و در جهت حاشیه‌نشینی دین ارزیابی می‌کردند ولی از سال 1979 و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، با شتاب به سمت دینی‌شدن پیش می‌رود». 
10- محمد حسنین هیکل روزنامه‌نگار معروف و بلندآوازه مصر دو بار به دیدار
امام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال 1358 در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است. حسنین هیکل می‌نویسد؛ «امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا‌(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزه از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی‌(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلطیدن اهل بیتش‌(ع) بی‌فرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او می‌بینم». هم او می‌گوید‌: «‌ولایت فقیه نمادی از حاکمیت علی علیه‌السلام است ... ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد ...». 
11- آنچه به اشاره گذشت فقط «اندکی از بسیارها» و «‌یک حرف از آن هزارها» بود‌... و این قصه اگرچه، سر دراز دارد‌... ولی حیف است این پرسش ناپرسیده بماند که آیا ماندگاری جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم تلاش چند ده ساله همه قدرت‌های ریز و درشت دنیا برای مقابله با آن، «‌معجزه‌» نیست؟‌... «‌شبیه معجزه» نه، خود معجزه‌...
حسین شریعتمداری

 


+ نوشته شـــده در سه شنبه 04/3/13ساعــت 9:56 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی : «فوراً از اسرائیل خارج شوید» پیام مهم یمن خطاب به ش
 

ن

کاریکاتور/ مقاومت یمن
 
سرویس خارجی-
وزارت دفاع یمن به شرکت‌های خارجی فعال در سرزمین‌های اشغالی هشدار داد و از این شرکت‌ها خواست تا هر چه سریع‌تر خارج شوند.
مقاومت یمن نه پدیده‌ای ناگهانی، که حاصل تراکم تاریخی یک مواجهه طولانی‌مدت با سلطه‌طلبی بیگانگان است؛ روندی که ریشه‌اش به قرن بیستم بازمی‌گردد، به‌ویژه به دهه‌های پس از سرنگونی نظام سلطنتی در سال 1962. از آن زمان، یمن عرصه‌ای از کشمکش میان ساخت قدرت محلی و مداخله‌گران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شد. در دهه 1980، با شکل‌گیری جریانات مذهبی و قبیله‌ای که در برابر نفوذ عربستان و سپس سیاست‌های نیابتی آمریکا مقاومت می‌کردند، لایه‌هایی از «بازدارندگی بومی» در این جامعه شکل گرفت. اما نقطه ‌عطف، سال 2015 بود؛ سالی که تجاوز ائتلاف به رهبری سعودی‌ها نه‌تنها ساختار نظامی یمن را فرو نپاشاند، بلکه باعث تجمیع منابع محلی، انتقال دانش موشکی و پهپادی از نهادهای متحد محور مقاومت و در نهایت، تولد یک نیروی چندلایه با توانایی کنش مستقل در سطوح منطقه‌ای شد. برخلاف تصورات اولیه، مقاومت یمن نه با ایدئولوژی صرف، که با «سازوکارهای بومی مهار قدرت متخاصم» زاده شد.
تا دیر نشده از اراضی اشغالی خارج شوید!
منبعی وابسته به وزارت دفاع یمن در گفت‌وگو با خبرگزاری «سبأ» گفت به تمامی سرمایه‌گذاران و شرکت‌های خارجی فعال در سرزمین‌های اشغالی هشدار می‌دهیم هرچه سریع‌تر این مناطق را ترک کنند؛ چرا که محیط دیگر ایمن نخواهد بود و اکنون بهترین زمان برای خروج است، پیش از آن‌که فرصت از دست برود. منبع وابسته به وزارت دفاع یمن تاکید کرد موشک‌های یمن با طراحی چندکلاهکی تولید شده‌اند و در صورت رهگیری، به چند شاخه تقسیم می‌شوند تا اهداف بیشتری را مورد اصابت قرار دهند؛ به‌گونه‌ای که سامانه‌های دفاعی رژیم صهیونیستی عملاً بی‌اثر خواهند بود. این مسئول وزارت دفاع یمن خطاب به شهرک‌نشینان صهیونیست تأکید کرد: «سیاست‌های جنایتکارانه نتانیاهو، روزها و شب‌های شما را در پناهگاه‌های بمب در روزهای آینده طولانی‌تر خواهد کرد... حملات موشکی ما به رژیم اشغالگر قدس تنها در صورت توقف کامل تجاوز و پایان محاصره مردم غزه متوقف خواهد شد... موشک‌های ما به گونه‌ای طراحی شده‌اند که در صورت رهگیری، تکه‌تکه شوند و به اهداف بیشتری اصابت کنند و سیستم‌های دشمن را بی‌فایده کنند. هر شهرک‌نشینی باید مراقب موشک‌های ما و تکه‌تکه‌های آن‌ها باشد.»
هرج‌ومرج گسترده در اراضی اشغالی
همچنین، پیامدهای عملیات ارتش یمن در چهارم ماه مه‌(14 اردیبهشت) که با یک موشک‌ هایپرسونیک به فرودگاه «اللُد» در یافا اشغالی‌(تل‌آویو) انجام شد و نیز حملات بعدی آن، همچنان، بر رژیم آپارتاید سایه افکنده است. تارنمای تخصصی اخبار سفر و گردشگری جهانی «تراول ‌اند تور وُرلد» 
(Travel and Tour World) در گزارشی نوشت اگرچه موشک یمنی مستقیماً به فرودگاه اصابت نکرد، اما لرزه بر دنیای هوانوردی انداخت و باعث توقف ناگهانی پروازها شد. این تارنما حمله یمن را زنگ خطری جدی تلقی کرده و تأثیر آن را فوری دانست، به‌گونه‌ای که شرکت‌های هواپیمایی عقب‌نشینی کردند و اختلال عظیمی به وجود آمد و صهیونیست‌ها با دشواری برای بازگشت مواجه شدند. در این گزارش آمده است حمله یمن به فرودگاه اللُد که صهیونیست‌ها آن را «بن‌گوریون» می‌نامند، فصل تابستان را به هرج‌ومرجی گسترده تبدیل کرد و غیبت شرکت‌های هواپیمایی خارجی، به‌شدت بر شهرک‌نشینان تأثیر گذاشت، زیرا قیمت بلیط‌ها به شدت افزایش یافته و در دسترس بودن صندلی‌ها کاهش یافت.
دشمن زبانی جز زور نمی‌فهمد
از یمن همچنین خبر می‌رسد که «نصرالدین عامر»، نائب‌رئیس سازمان اطلاع‌رسانی جنبش انصارالله، در «ایکس»‌(توئیتر سابق) نوشت:‌ «کاملاً مشخص است که دشمن صهیونیستی هرگز تجاوز به غزه را متوقف نمی‌کند جز تحت فشار نظامی. ما به اذن خداوند هرآن‌چه که در توان داریم را برای تشدید حملات به کار خواهیم گرفت. یمن با تشدید فشار علیه جبهه داخلی اسرائیل، صهیونیست‌ها را در تنگنا قرار خواهد داد تا این رژیم دست از جنایت علیه مردم غزه بردارد.»
اجازه گرفتن انگلیس از یمن!
خبر دیگر از میدان مقاومت یمن آن‌که «محمدعلی الحوثی»، عضو شورای سیاسی یمن، گفت: «انگلیس با یمن درباره عبور ناو هواپیمابر (HMS) تماس برقرار و تأکید کرد که این ناو برای رزمایش عبور خواهد کرد و هیچ‌گونه عملیات جنگی در دریای سرخ انجام نمی‌دهد.» آن‌طور که «ایسنا» از «المسیره» نقل کرده است: «نیروهای مسلح یمن به آن‌ها اطلاع دادند که تا وقتی به دنبال مأموریت جنگی برای منع کردن نیروهای مسلح یمن از پشتیبانی از غزه نباشند به آن‌ها اجازه عبور داده خواهد شد.» و این از درس‌های تاریخ است که «امپراطور پیشینِ آب‌ها» حالا برای عبور و مرور دریایی خود باید از مردان مقاوم یمن کسب تکلیف کنند! این اجازه در زمانی صادر می‌شود که ارتش یمن در حمایت از مردم غزه، همچنان، کشتی‌های مرتبط با رژیم آپارتاید اسرائیل را در دریای سرخ هدف قرار می‌دهد.
موقعیت فعلی یمن را نمی‌توان صرفاً در قالب یک «جنگ فرسایشی» یا «دفاع منطقه‌ای» تحلیل کرد؛ بلکه آنچه طی سال‌های اخیر در این کشور شکل گرفته، ظهور یک بازیگر امنیت‌ساز با ظرفیت بازتعریف قواعد بازی در سطوح فراتر از جغرافیای خود است. اقدامات اخیر یمن در هشدار به شرکت‌های هواپیمایی، تعیین مسیرهای خطرناک در ناوبری هوائی و دریایی، و اعلام آمادگی برای هدف‌گیری جنگنده‌های رادارگریز اسرائیلی، دیگر واکنش‌های محدود یک کشور در حال جنگ نیست، بلکه کنشگری فعال برای بازمهندسی توازن قدرت در منطقه است. عبور از مرحله بازدارندگی و ورود به فاز اعلام‌محور سیاست‌گذاری نظامی، آن‌هم در برابر اسرائیل و متحدان غربی‌اش، نشان‌دهنده انتقال یمن از موقعیت یک «قربانی محصور» به جایگاهی استراتژیک در نظم جدید غرب آسیا. همزمان، عقب‌نشینی تاکتیکی ناوهای فرامنطقه‌ای و تردید قدرت‌های سنتی در ورود مستقیم به درگیری با یمن، نشانه‌ای روشن از تغییر آرایش قدرت است. آنچه امروز در یمن می‌گذرد، صرفاً ادامه یک جنگ نیست؛ بلکه تولد تدریجی یک قطب بازدارنده جدید است که می‌تواند مختصات استراتژیک کل منطقه را بازنویسی کند، نه از موضع تبلیغاتی، بلکه با تکیه بر تجربه، تکنولوژی، و درک عمیق از خطوط تماس قدرت.
به ‌عنوان نمونه‌ای عینی از این تغییر مختصات، می‌توان به گزارش «نشنال‌اینترست» اشاره کرد که اذعان داشت کارزار نظامی یک میلیارد دلاری آمریکا علیه یمن، به‌رغم بهره‌گیری از پیچیده‌ترین سامانه‌های اطلاعاتی و تسلیحاتی، در تحقق اهداف خود ناکام مانده و نهایتاً منجر به پذیرش آتش‌بس از سوی واشنگتن شده است؛ آتش‌بسی که برخلاف انتظارات اسرائیل، هیچ‌گونه تعهدی برای توقف حملات یمن به سرزمین‌های اشغالی را شامل نمی‌شود. همچنین تحلیل منتشرشده توسط «پالتیکو» تأکید می‌کند که این روند نه‌تنها هراس امنیتی را در تل‌آویو افزایش داده، بلکه شکاف بی‌سابقه‌ای در روابط سنتی واشنگتن- تل‌آویو ایجاد کرده است. این داده‌ها نشان می‌دهد که قدرت نوظهور یمن دیگر صرفاً بر پایه توانمندی نظامی نیست، بلکه به‌ واسطه ایجاد اختلال در پیوندهای راهبردی قدرت‌های بزرگ با رژیم اسرائیل، به یک بازیگر تأثیرگذار در نظم سیاسی- امنیتی منطقه تبدیل شده است. اکنون، هر موشک یمنی نه‌تنها حامل پیام نظامی، بلکه حامل فشار ژئوپلیتیک بر اتحادهای سنتی غربی در منطقه است؛ و همین تغییر نقش، یمن را از یک «جبهه انزوا» به نقطه ثقل نوینی در هندسه بازدارندگی منطقه بدل کرده است.
حمله به بن‌گوریون
پس از تنظیم گزارش فوق، خبر آمد که فعالیت فرودگاه اللد (بن‌گوریون) با اختلال مواجه شده است. رسانه‌های رژیم صهیونیستی از به صدا درآمدن آژیرهای خطر در مناطق وسیعی از فلسطین اشغالی پس از شلیک موشک از یمن خبر دادند. کانال «14» رژیم صهیونی هم گزارش داد حریم هوائی فرودگاه «بن‌گوریون» به صورت موقت بسته شد. خبرها حاکی از توقف موقت عملیات پروازی در فرودگاه بن‌گوریون پس از حمله موشکی یمن و سردرگمی مسافران بود.

 


+ نوشته شـــده در دوشنبه 04/3/12ساعــت 12:1 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی: بازگشت به صفحه نسخه قابل چاپ الفالفاندازه متن یمن: د
 
 
سرویس خارجی-
رئیس شورای عالی سیاسی یمن تصریح کرد پدافند هوائی این کشور در روزهای آتی، توانایی‌های جدیدی را به نمایش خواهد گذاشت که برای اسرائیل غافلگیرکننده خواهد بود. وی از «اخبار خوش» قریب‌الوقوع از مقابله با جنگنده‌های اسرائیلی خبر داد.
درک تغییر موقعیت کنونی یمن در معادلات منطقه‌ای و جهانی، دیگر صرفاً در گرو رصد میدانی عملیات‌های موشکی و پهپادی نیست؛ بلکه باید آن را در شکاف‌های فزاینده میان متحدان پیشین در غرب نیز جست‌وجو کرد. گزارش‌هایی از منابع غربی مانند «پالتیکو» و «نشنال‌اینترست» اکنون تأیید می‌کنند که توافق آتش‌بس آمریکا با یمن نه‌تنها اعتراض لابی‌های اسرائیلی را برانگیخته، بلکه نوعی بازتعریف از سیاست اولویت‌بندی تهدیدات در دستگاه سیاست‌خارجی آمریکا ایجاد کرده است. این اتفاق، فارغ از بار ایدئولوژیک آن، نشان‌دهنده نقطه عطفی در جایگاه یمن است: کشوری که در طول یک دهه تحریم و تجاوز، نه‌تنها فرونریخت، بلکه موفق شد بازی را از حالت «دفاع» به «بازدارندگی فعال» برساند. حالا هشدارهای صریح صنعاء به شرکت‌های هواپیمایی جهانی درباره مسیرهای جنگنده‌های اسرائیلی، گویای همان چیزی است که ده سال پیش حتی در محاسبات تندترین استراتژیست‌های تل‌آویو نیز جایی نداشت: پدید آمدن بازیگری که به‌تنهائی قادر به تحمیل «مناطق پرواز ممنوع» در مرزهای هوائی دشمن خود شود.
از سوی دیگر، تحرکات نظامی اخیر، به‌ویژه تغییر مسیر ناو هواپیمابر انگلیس، نه فقط نشانه احتیاط لجستیکی در برابر تهدیدهای یمن است، بلکه نمایشی روشن از بی‌اعتباری روایت «برتری دریایی غرب» در باب‌المندب به شمار می‌رود. کشوری با زیرساخت‌های فرسوده، اما ظرفیت مهندسی بومی بالا، حالا توانسته پدافند موشکی و رهگیری هوائی خود را به سطحی ارتقاء دهد که وعده رهبرانش درباره مقابله با جنگنده‌های F-35 با تردید جدی مواجه نشود. آن‌چه پیش‌رو داریم، نه صرفاً تنش یمن و رژیم اسرائیل، بلکه آزمونی برای نظم امنیتی منطقه‌ای است که دهه‌ها با اتکا به فناوری و بازدارندگی غربی تعریف شده بود. امروز، ساکنان شمال دریای سرخ و تل‌آویو به ‌طور همزمان، در انتظار «اخبار خوش» صنعاء هستند؛ اما نه از آن دست اخباری که برچسب دیپلماتیک یا تبلیغاتی خورده باشند، بلکه خبرهایی که ممکن است برای نخستین‌بار، الگوهای جنگ هوائی در خاورمیانه را از اساس بازنویسی کنند.
«مهدی المشاط»، رئیس شورای عالی سیاسی یمن، در مصاحبه با شبکه «المیادین» تصریح کرد که پدافند هوائی یمن، «در روزهای آینده هواپیماهای دشمن صهیونیستی را به منبعی برای تمسخر تبدیل خواهد کرد. نیروهای مسلح یمن قادر خواهند بود با هواپیماهای دشمن صهیونیستی بدون ایجاد هیچ‌گونه اختلال در ناوبری هوائی و دریایی مقابله کنند. اخبار خوشی درباره هواپیماهای رژیم اشغالگر اسرائیل که در حمله به کشور ما استفاده شده‌اند، به گوش خواهد رسید.» المشاط از «معرفی مسیرهای حمله دشمن صهیونیستی به یمن به عنوان مناطق خطرناک برای تمامی شرکت‌های هواپیمایی» خبر داد و گفت: «هدف از این اقدام، اطمینان یافتن از ایمنی ناوبری هوائی و دریایی در مناطق عملیاتی نیروهای مسلح یمن است.» آن‌طور که «فارس» نوشته است، رئیس شورای عالی سیاسی یمن از شرکت‌ها خواست که از ناوبری هوائی در مسیرهایی که رژیم اشغالگر اسرائیل از آن برای حمله به یمن استفاده می‌کند، اجتناب کنند. همچنین او پیش‌تر به صهیونیست‌ها هشدار داده بود که «پناهگاه‌ها دیگر برایشان امن نخواهند بود. سامانه‌های پدافند هوائی ما قادر به مقابله با هواپیماهای اف- 35 هستند. اما آنچه مانع این کار می‌شد، پنهان شدن این هواپیماها در پشت هواپیماهای غیرنظامی بود.»
ادامه شلیک‌ موشک‌ها و وحشت صهیونیست‌ها
در این میان، رسانه آمریکاییِ «پالتیکو» نوشته است که شلیک موشک از یمن به سرزمین‌های اشغالی باعث وحشت این رژیم شده؛ در شرایطی ‌که یک دهه است که «همه می‌خواهند یمنی‌ها را از پای بیندازند اما شکست خورده‌اند». پالتیکو نوشت، از طرفی دیگر، حملات مداوم و در جریان یمن نشان‌دهنده نگرانی رو به افزایش رژیم صهیونیستی از توافق آتش‌بس بین «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا، و یمن است و این حقیقت را آشکار می‌سازد که در صورت تداوم و افزایش حملات، این دولت آمریکایی حامی رژیم صهیونیستی تحت فشار جدید برای واکنش و پاسخگویی چطور عمل می‌کند. یکی از مقام‌های سابق دولت ترامپ که بر روی مسائل منطقه کار می‌کند، گفت: «اسرائیل در سیاستگذاری خارجی آمریکا مصون نیست و این آتش‌بس، مذاکره‌ای درباره «اول آمریکا» بود یعنی آمریکا مهم است.» همچنین، آن‌طور که «ایسنا» نوشته است، «بلیز میشتال»، یکی از محققانِ مؤسسه «یهودی برای امنیت ملی»، گفت: «برخی از گروه‌های حامی اسرائیل از تصمیم ترامپ در توافق با حوثی‌های یمن‌(انصارالله) که شامل شرایط توقف حمله به اسرائیل نمی‌شود، خشمگین شده‌اند. کنار گذاشتن اسرائیل نشان می‌دهد که بین آمریکا و اسرائیل اختلاف نظر وجود دارد.»
ترس از انصارالله راه ناو انگلیسی را عوض کرد
خبر دیگر آن‌که با وجود اعلام قبلی مبنی بر عبور ناو هواپیمابر انگلیس و ناوگروه همراه آن از دریای سرخ به‌سمت اقیانوس هند و سپس اقیانوس آرام، این گروه دریایی پس از عبور از کانال سوئز و ورود به دریای سرخ، مسیر خود را تغییر داد و به‌سمت شمال این دریا بازگشت. بر‌اساس بیانیه رسمی منتشرشده، عبور از تنگه باب‌المندب در دستور کار فعلی این ناوگروه قرار ندارد. روزنامه آمریکایی «نشنال‌اینترست» در گزارشی نوشت که «ناوگروه بریتانیایی اعلام کرده است به مدت 8 ماه در شمال دریای سرخ به انجام عملیات‌های غیررزمی تحت چارچوب مأموریت‌های موسوم به «مَست» خواهد پرداخت و پس از آن، درباره ادامه مسیر تصمیم‌گیری خواهد شد.»
در میانه‌ کشاکش‌های تسلیحاتی و رقابت‌های ژئوپلیتیکی، آنچه در یمن می‌گذرد دیگر نه صرفاً ماجرائی پیرامون یک بازیگر منطقه‌ای، بلکه روایتی زنده از شکسته شدن الگوهای کلاسیک جنگ و سیاست در منطقه است. زمانی یمن را صرفاً در چارچوب یک کشور بحران‌زده تحلیل می‌کردند؛ اما اکنون، با توانمندی در ایجاد بازدارندگی علیه ارتش‌هایی مانند ارتش رژیم اسرائیل و با تأثیرگذاری مستقیم بر تصمیمات استراتژیک قدرت‌های جهانی، یمن به موجودیتی تبدیل شده که باید آن را در معادله‌ امنیت بین‌المللی بازخوانی کرد. اعلام عمومی درباره تغییر مسیر هواپیماهای نظامی، هشدار به ناوهای فرامنطقه‌ای و وعده آشکار تقابل با جنگنده‌های رادارگریز غربی، نشان از ورود به مرحله‌ای دارد که در آن، کشورها نه با اندازه یا ثروت، بلکه با عمق بازدارندگی سنجیده می‌شوند. این‌جا دیگر نه نبرد بر سر سرزمین، که رقابت بر سر «تعریف میدان نبرد» است؛ و یمن حالا یکی از معدود نقاطی ا‌ست که این توان را پیدا کرده تا میدان را نه فقط بازی کند، بلکه شکل دهد.

+ نوشته شـــده در یکشنبه 04/3/11ساعــت 2:33 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:غلط زیادی رویترز بعد از درماندگی آمریکا و اسرائیل در
غلط زیادی رویترز بعد از درماندگی آمریکا و اسرائیل در تهدید ایران
کاریکاتور/ مذاکره به سبک آمریکایی - مشرق نیوز
در پی درماندگی آمریکا و رژیم صهیونیستی در بازی پلیس خوب/ پلیس بد و قدرت‌نمایی ایران در مذاکرات، خبرگزاری رویترز به جعل خبر برای معتبر‌نمایی تهدید متوسل شد.
خبرگزاری انگلیسی که به عملیات روانی مبتنی بر دروغ‌پراکنی و نقش‌آفرینی به عنوان بازوی عملیاتی سرویس جاسوسی MI6 معروف است، دیروز در خبری صد در صد دروغ مدعی شد وزیر دفاع عربستان در سفر به تهران از ایران، خواسته که مذاکره با آمریکا را برای پرهیز از حمل? اسرائیل مدنظر قرار دهد.
رویترز دیروز نوشته بود: «وزیر دفاع عربستان سعودی ماه گذشته در تهران پیامی صریح به مقام‌های ایرانی رساند: پیشنهاد دونالد ترامپ، برای مذاکره بر سر یک توافق هسته‌ای را جدی بگیرید، زیرا این پیشنهاد راهی برای پرهیز از خطر جنگ با اسرائیل است. به گفته چهار منبع، شاهزاده خالد به مقام‌های ایرانی هشدار داد که رئیس‌جمهور آمریکا تحمل چندانی برای مذاکرات طولانی و فرسایشی ندارد.
منابع آگاه گفتند که نامه ملک سلمان به ایران که وزیر دفاع سعودی در تهران حامل آن بود، شامل مسائل کلیدی مانند فلسطین، یمن، امنیت دوجانبه و تعامل دیپلماتیک ایران با ایالات متحده بود. این نامه، حمایت از مذاکرات جاری ایران و ایالات متحده را ابراز کرده است، که یک تغییر مهم از موضع قبلی عربستان در قبال توافق هسته‌ای سال 2015 ایران است. به گفته چهار منبع، شاهزاده خالد در تهران به جمعی از مقام‌های ارشد ایرانی گفت که تیم ترامپ خواهان دستیابی سریع به یک توافق است و پنجره دیپلماسی به‌زودی بسته خواهد شد. وزیر سعودی همچنین گفت که بهتر است با ایالات متحده به توافق برسند تا اینکه در صورت شکست مذاکرات، با احتمال حمله اسرائیل مواجه شوند».
هر چند خبر سازی رویترز رسماً از سوی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان تکذیب شد، اما درباره اقدام ناشیانه این خبرگزاری بدنام چند نکته قابل ذکر است.
اولاً چنان که از قواره ناشیانه ادعای رویترز معلوم است، اقدام رویترز برای معتبر‌نمایی تهدید نظامی است که ایران پیشاپیش، پاسخ آن را به آمریکا و رژیم صهیونیستی و میزبانان آمریکا در منطقه داده است؛ اینکه ارتکاب هر نوع خبط نظامی از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی، به ضربت دردناک متقابل به پایگاه‌ها و تأسیسات و اماکن آن دو رژیم و همچنین پایگاه‌ها و منافع آمریکا در منطقه منتهی خواهد شد. به بیان دیگر در این صورت میزبانان پایگاه‌های آمریکا به علاوه شرکت‌های نفتی طرف همکاری با آمریکا و رژیم صهیونیستی بلافاصله هدف قرار می‌گیرند.
ثانیاً سفر وزیر دفاع سعودی به نمایندگی از حکومت آن کشور بر خلاف ادعای رویترز، بیشتر برای تقدیم این پیام بوده که عربستان نمی‌خواهد شریک تهدیدات آمریکا و اسرائیل دیده شود و حاضر هم نیست که وارد چنان ریسکی بشود و تهدید متقابل را به جان بخرد.
ضمناً عربستان و هیچ کشور دیگری، در جایگاهی نیست که بتواند از ایران بخواهد به خاطر تهدید (بلوف) نتانیاهو، با ترامپ به هر قیمت توافق کند! تهدید به بی‌حوصلگی و بی‌صبری اگر جواب می‌داد، باید تهدید‌های هر هفته چند نوبت ترامپ در پنج ماه گذشته بر ایران اثر می‌کرد و حال آن که ایران به اعتبار ضربت تاریخی عین الاسد و دو عملیات وعده صادق نشان داده توانمندی و اراده لازم برای تأدیب تهدید‌کنندگان را دارد. ایران پیش از این در عملیات محدود و مدیریت شده، مقر موساد و چند پایگاه نظامی از جمله نواتیم را که چهار لایه پدافندی صهیونیستی و آمریکایی داشت و گفته می‌شد پدافند آن قوی‌تر از حلقه امنیتی کاخ سفید و کرملین است، با موفقیت هدف گرفت و اگر به شرارت صهیونیست‌ها باشد، این بار ضربت ایران با صدها موشک‌ هایپرسونیک نقطه‌زن انجام می‌شود و چنان قدرتمند و دردناک خواهد بود که دو عملیات قبلی در مقایسه با آن صرف یک تمرین محدود ارزیابی شود.
نکته مهمی که باید مورد توجه قرار داد، درس پشیمان‌کننده‌ای است که مقاومت تحت محاصره یمن، به دونالد ترامپ داد، چند فروند جنگنده سوپر هورنت و قریب به سی فروند پهپاد پیشرفته آمریکایی را ساقط کرد، ناو هری ترومن را فراری داد و ترامپ را وادار به آتش‌بس کرد و فرودگاه بن گوریون را بارها با موشک ‌هایپرسونیک هدف قرار داد، و این فرودگاه را از کاربری مؤثر ساقط کرد. یمن سابقه قدرتمندی هم در تأدیب متجاوزان منطقه‌ای دارد.

 


+ نوشته شـــده در شنبه 04/3/10ساعــت 11:5 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:چگونگی تعامل با عربستان و لا اُبالیهای ناگهان نگران!

چگونگی تعامل با عربستان و لا اُبالی‌های ناگهان نگران! (خبر ویژه)

 
 
مافیای رسانه‌ای در هم تنیده، به خاطر یک اظهارنظر آقای قاسمیان، به جان وی افتاده‌اند و می‌گویند حتی اگر طرف سعودی ماجرا را رها کند، ما رها نمی‌کنیم.
حتی او را متهم به نفوذی بودن کردند و با ژست نگرانی برای منافع ملی و روابط خارجی، مدعی شدند اظهارنظر آقای قاسمیان در یک گروه محدود در فضای مجازی، موجب خدشه در روابط با عربستان می‌شود.
اما همین مویه‌کنندگان و ضجّه‌زنندگان(!) سال‌هاست به شکل سازمان یافته، بدترین ادبیات را نثار چین و روسیه و یا دوستان و متحدان منطقه‌ای ایران می‌کنند؛ هرگز هم یادشان نمی‌افتد که شاید این ادبیات سخیف و موهن (و غالباً آمیخته با دروغ و تحریف) موجب اخلال در روابط راهبردی با شرکای اقتصادی و سیاسی کشور می‌شود. بلکه بعضی از آنها مأمور نیابتی برای تخریب روابط هستند.
به تعبیر عامیانه، «قربان بِرَم خدا را- یک بام و دو هوا را»! ما کدام را باور کنیم؛ قسم حضرت عباس این جماعت را یا دُم خروس را؟!
اما در موضوع سخنان اظهار شده از سوی آقای قاسمیان و بازداشت وی در مدینه منوره باید توجه کرد که قضاوت در این‌باره، از جنس قضاوت‌های ساده و یکسره نیست که با یک کلمه «آری» یا «نه»، انجام شود. بلکه باید با حوصله و به تفکیک و تدقیق سخن گفت.
اولاً گفته می‌شود او این سخنان را نه برای انتشار عمومی بلکه برای دوستان خود در یک گروه مجازی فرستاده است. اگرچه این فضا، جایی نیست که محتوای ارسالی برای جمعی معدود، به همان جمع، محدود بماند.
ثانیاً محتوای سخنان مبنی بر اینکه در عربستان مراکز لهو، قمارخانه‌ها، فحشا و کنسرت‌های مبتذل ترویج می‌شود و اراده الحاد پشت آن است، محتوایی خلاف واقع یا دور از اطلاع مردم عادی نیست. آقای قاسمیان، این روش را روش بنی امیه دانسته و اینکه «فشارها و محدودیت‌ها بر زائران تا آنجاست که حتی اجازه فهم و تجربه‌ معارف حج را نمی‌دهند».
وضعیت عربستان، ترکیبی از تناقض‌هاست. این سرزمین، مهبط آدم ابوالبشر، میزبان ابراهیم خلیل الله برای تأسیس خانه کعبه، و مولد و مرکز رسالت حضرت خاتم الانبیا (ص) است و سالانه میلیون‌ها مسلمان به امر پروردگار باید برای انجام مناسک حج، عازم این سرزمین مقدس شوند. اما دولت عربستان، ظرف چند دهه اخیر در جایگاه خادم حرمین شریفین ظاهر نشده است. از یکسو به ترویج وهابیت منحرف پرداخته و به نیابت از دشمنان ملت‌های منطقه، سرمایه‌گذار تروریسم تکفیری بوده است؛ از سوی دیگر، به گسترش مظاهر الحاد غربی در سرزمین نزول وحی پرداخته و به سرکوب شیعیان بلکه مطالبه‌گران اجرای احکام اسلامی دست یازیده است.
طرف آمریکایی از عربستان به عنوان «گاو شیرده» یاد می‌کند و به غارت منابع آن می‌پردازد. افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، بحرین، قطر و...، هرکدام زخم‌هایی خونین از نقش منفی دولت سعودی بر پیکر خود دارند. بی‌تردید اگر این نقش‌آفرینی منفی نبود، جنایت و نسل‌کشی اخیر در فلسطین امکان تداوم نداشت.
ثالثاً حکومت سعودی، نسبت به ملت ایران کم جفا نکرده است. از پشتیبانی همه‌جانبه صدام در جنگ تحمیلی تا پشتیبانی طیفی از گروهک‌های سلطنت‌طلب، تروریستی، تکفیری و تجزیه‌طلب، و دوبار بی‌حرمتی و شهادت صد‌ها نفر از حجاج. این رویکرد طبیعتاً انزجار برانگیز است، مخصوصاً اگر با نقشه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی پیوند بخورد.
سردار کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، 29 خرداد 1402 در گفت‌وگویی خبر داد: «سرویس‌های اطلاعاتی نزدیک به 20کشور از جمله آمریکا، انگلیس، امارات، عربستان، فرانسه، آلمان، و... در اغتشاشات 1401 نقش‌آفرینی کردند».
کدام یک از گزاره‌های خبری که در بالا درباره عملکرد دولت عربستان گفته شد، قابل انکار و کتمان است؟ این عملکرد، چه از نگاه اسلامی و چه از نگاه انسانی، صد در صد محکوم و مردود است.
در عین حال حال، دولت سعودی، خصم اول ما نیست. عربستان، هم همسایه ماست، هم میزبان حرمین شریفین است، و هم فرصت‌هایی در آن نهفته است که عمدتاً، هرز می‌رود، یا خلاف مصلحت منطقه و امت اسلام صرف می‌شود. خصم اول، آمریکا و اسرائیل هستند. هم ترامپ و هم نتانیاهو، ترجیح می‌دهند به جای درگیری مستقیم و هزینه‌دار با ایران، طرف سعودی را با ایران درگیر بکنند، بلکه کشورهای منطقه را به جان هم بیندازند.
 بر مبنای آنچه گفته شد، هم اعتراض دقیق و حساب شده به عملکردهای نادرست دولت سعودی، کار درست و لازمی است؛ و هم تلاش برای کاهش تنش‌ها و دعوت به رعایت حسن همجواری، به شرط مراعات طرف مقابل.
قطعاً میزبانی ترامپ در ریاض و اراجیفی که او علیه ایران گفت، خلاف آداب حسن همجواری با ایران است. اگر کسی درباره اظهارات یک روحانی ایرانی در مدینه ترش می‌کند، به طریق اولی باید صد برابر غلیظ‌تر، از آن میزبانی ضد ایرانی شاکی شود. نمی‌شود معدود محافلی، گاو شیرده شدن عربستان را نشانه نبوغ بن سلمان و مایه جلب احترام جهانی بنامند(!) یا بگویند درباره تعرض رئیس‌جمهور آمریکا به نام خلیج‌ فارس و توهین به ایران غیرتی نشوید(!) اما ناگهان درباره اظهارات یک فرد روحانی (عدم رعایت حرمت سرزمین وحی از سوی دولت سعودی)، غیرتی شوند.
در حالی که ده‌ها رسانه سعودی یا وابسته به این رژیم، روزانه علیه ایران لجن‌پراکنی و دروغ‌پراکنی می‌کنند، نمی‌توان به اظهار‌نظر یک عالم دینی که مسئولیت سیاسی رسمی هم ندارد، خرده گرفت. 
از منظری دیگر، درباره اینکه زمان و مکان سخنان وی درست، و بیان عمومی (یا انتشار آن از سوی دیگران) به مصلحت بوده یا نه، می‌توان گفت‌و‌گو یا نقد کرد؛ اما اینکه جماعت اباحی غربگرا، ناگهان غیرتی و تکفیری شوند و اتهاماتی به او نسبت دهند که خود سزاوار آن هستند، بیشتر به طنزی مبتذل می‌ماند تا بحثی حکیمانه و قابل اعتنا.
اما فارغ از اظهار‌نظر‌های مختلف افراد، سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت عربستان و هر دولت دیگری، متناسب با رویکرد همان دولت است: تحبیب در برابر تحبیب، و تهدید در برابر تهدید. ضمن اینکه در اولویت‌بندی دشمنان و جدا کردن حساب همسایه از بیگانگان هم دقت لازم را دارد.
در دوره اخیر، هنگامی که عربستان از جنایت و اشغالگری در یمن نتیجه نگرفت و از طریق واسطه‌هایی مثل چین خواستار کاهش تنش با ایران شد، جمهوری اسلامی ایران هم استقبال کرد. رهبر انقلاب 8 خرداد 1402 در این‌باره در دیدار سلطان عمان تأکید کردند: «موضوعاتی مانند آغاز روابط مجدد ایران و عربستان، نتیجه سیاست خوب دولت جناب آقای رئیسی برای گسترش و تقویت روابط با همسایگان و کشورهای منطقه است».
رهبر انقلاب همچنین 11 مهرماه 1402 در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشور‌های اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت خاطر‌نشان کردند: «اگر کشورهایی مثل ایران و عراق و عربستان و مصر با هم متحد باشند دولت آمریکا نمی‌تواند در منطقه زورگویی کند. در امور داخلی اینها، در سیاست خارجی اینها دخالت کنند».
دو ماه قبل، هنگامی که دولت عربستان درخواست عزیمت فرستاده ارشد خود به تهران را مطرح کرد، رهبر انقلاب، وزیر دفاع عربستان را در تاریخ 28 فروردین 1404 به حضور پذیرفتند. در این دیدار، خالد بن سلمان، پیام شاه عربستان را تقدیم کرد و گفت: «من با دستور کارِ گسترش روابط و همکاری در تمام زمینه‌ها به تهران آمده‌ام و امیدواریم روابط قوی‌تر از گذشته، فراهم شود».رهبر انقلاب در این دیدار، متناسب با پیام طرف سعودی فرمودند: «سال‌ها پیش همین جا که شما نشسته‌اید عمویتان ملک عبدالله نشسته بود؛ من به او گفتم ارتباط صمیمی با عربستان را به سود خود می‌دانیم. اگر شما هم آن را به سود خودتان می‌دانید، ارتباطات می‌تواند مستحکم شود. اینکه برادران در منطقه با هم همکاری داشته باشند و به یکدیگر کمک کنند، بسیار بهتر از تکیه به دیگران است. اعتقاد ما این است که ارتباط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان، برای هردو کشور مفید خواهد بود و دو کشور می‌توانند تکمیل‌کننده یکدیگر باشند. گسترش روابط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان، دشمنانی دارد. باید بر این انگیزه‌های خصمانه فائق آمد و ما در این خصوص آماده هستیم. شما به درستی اشاره کردید به اینکه رژیم صهیونیستی از اختلاف بین کشورهای منطقه سود می‌برد. ما باید بر این انگیزه‌های خصمانه فائق بیاییم. جمهوری اسلامی ایران، در عرصه‌های مختلف، پیشرفت‌های بسیاری داشته و اکنون آماده است در این عرصه‌ها به عربستان سعودی کمک کند».
متأسفانه میزبانی دونالد ترامپ و رویکرد ایرانی نفرت‌انگیزی که او در ریاض ابراز کرد و پاسخی از سوی همسایه جنوبی ما نگرفت، نقض پیام دوستی از سوی طرف سعودی بود و باید اصلاح و جبران شود.

 


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 04/3/8ساعــت 12:1 عصر تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی:یک ملت پشت غنیسازی است (یادداشت روز) از اولین دور
 ت.

کاریکاتور/ نتیجه اصرار ایرانیان بر فرهنگ مقاومت اسلامی
 
از اولین دور مذاکرات هسته‌ای غیرمستقیم ایران - آمریکا تاکنون پنج دور گذشته است و میانجی عمانی تلاش دارد دور ششم این سطح از مذاکرات را نیز برگزار کند. هرچند با مباحثی که در دور پنجم مطرح شد، هنوز زمان و مکان دور ششم رسما اعلام نشده است. چهار دور اول این مذاکرات در فضای کلی و گل و بلبلی سپری شد و هردو طرف مذاکره‌کننده پس از پایان جلسه‌، مذاکرات را رو به پیشرفت اعلام می‌کردند و امیدوار به یک توافق برد - برد بودند. اما از دور پنجم که مذاکرات در شهر رم ایتالیا برگزار شد‌، ادبیات طرفین تغییر کرد و آهنگ موزونی از این ساز ناکوک بیرون نیامد. گفته می‌شود در ساعت پایانی این دور از مذاکرات «ویتکاف» نماینده تیم آمریکایی جلسه را ترک کرده و عباس عراقچی وزیر خارجه و سرپرست تیم مذاکره‌کننده کشورمان هم پس از پایان جلسه به این جمله کلی و البته روشن‌تر از ادوار گذشته‌، اکتفا کرد که؛ «می‌توانم بگویم این دور، یکی از حرفه‌ای‌ترین مراحل مذاکراتی بود که تاکنون تجربه کرده‌ایم. در این نشست، بار دیگر مواضع و اصول ایران در خصوص روند مذاکرات با شفافیت کامل مطرح شد. مواضع ما کاملاً روشن است و بر آنها پایبند هستیم.» این جمله نشان می‌داد که طرف ایرانی با صراحت بیشتر از گذشته از حق غنی‌سازی خود دفاع کرده و جمله راهبردی رهبر حکیم  انقلاب که فرمودند «جمهوری اسلامی منتظر اجازه هیچ‌کس برای غنی‌سازی نیست» را به طرف آمریکایی انتقال داده که به نظر می‌رسد همین قاطعیت‌، موجب ترک جلسه « ویتکاف» شده است. چرا که پیش‌فرض تیم مذاکره‌کننده آمریکایی و مقامات این کشور‌، غنی‌سازی صفر درصد در ایران است و «ویتکاف» در آستانه مذاکرات دور پنجم گفته بود که فقط به غنی‌سازی صفر درصد در ایران فکر می‌کند و ایران هم باید کلیه تاسیسات هسته‌ای خود را تعطیل کند. این اظهارات متوهمّانه و مشابه آن‌، سخنان « روبیو» وزیر خارجه آمریکا که گفته بود؛ «توافق قابل قبول، توافقی است که اجازه غنی‌سازی به ایران را ندهد»‌، نشان می‌داد که بعد از مذاکرات دور چهارم‌، خوش‌بینی به رفتار آمریکایی‌ها تغییر کرده است.
این اظهارنظر «روبیو» وزیر خارجه آمریکا که گفته بود «اگر ادعای ایران مبنی بر دنبال نکردن سلاح هسته‌ای درست است پس نیاز به غنی‌سازی اورانیم ندارد و غنی‌سازی ایران باید به صفر برسد» بر اساس قواعد بین‌المللی و نص صریح NPT کاملا خلاف واقع است. چرا که اولا؛ قوانین بین‌المللی مرتبط با فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای، کشورها را برای دستیابی به این چرخه برای مصارف صلح‌آمیز پزشکی، درمانی، کشاورزی و صنعتی مجاز دانسته و ثانیا؛ بررسی‌ها نشان می‌دهد علاوه‌بر 9 رژیم دارنده‌ سلاح هسته‌ای (آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه، چین، هند، پاکستان، کره‌شمالی و رژیم صهیونیستی) که از غنی‌سازی برخوردارند‌، 12 کشور دیگر هم که فاقد تسلیحات اتمی هستند، برنامه غنی‌سازی اورانیوم را دنبال می‌کنند (آرژانتین، برزیل، آلمان، ژاپن، هلند، کره جنوبی، قزاقستان، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا و سوئد).
اما دلایل اظهاراتی از جنس سخنان « روبیو» یا « ویتکاف» یا دیگر مقامات آمریکایی بر فرض احتمال شکل‌گیری توافق بین طرفین را می‌توان در این دو عامل جست‌وجو کرد:
1- تلاش آمریکا برای شکل‌دهی به چارچوبی جدید و سخت‌گیرانه‌تر برای یک توافق احتمالی.
در تایید این دلیل که آمریکایی‌ها ناچار به پذیرش غنی‌سازی ایران هستند و این دست و پا زدن‌ها را فقط باید در راستای تلاش آنها برای شکل‌گیری یک چارچوب جدید در توافق احتمالی دانست را می‌توان از یادداشت «ریچارد نفیو» معمار تحریم‌های ضدایرانی که اخیرا در نشریه «فارن افرز» 
منتشر کرده است، درک کرد. نفیو در یادداشت خود تاکید می‌کند: آمریکا دیگر چاره‌ای جز «پذیرش غنی‌سازی ایران» ندارد! وی با اذعان به شکست استراتژی فشار حداکثری، خواستار استفاده از «فرصت طلایی» برای توافق با ایران شد. این اعتراف صریح از طراح تحریم‌ها یعنی، منطق مقاومت و پیشرفت بومی هسته‌ای، می‌تواند آمریکا را وادار به عقب‌نشینی کند. با این رویکرد باید سخنان گزافه مقامات آمریکایی را برای شکل‌دهی چارچوبی جدید و سختگیرانه برای یک توافق احتمالی دانست تا به راحتی جمهوری اسلامی خود را پیروز هماورد هسته‌ای نداند.
2- اما دلیل دوم اظهارات خارج از منطق مذاکراتی مقامات آمریکایی را باید در تحمیل فشار روانی و اقتصادی از طریق ابزار تحریم و مواضع سخت‌گیرانه برای واداشتن تهران به پذیرش شروط از پیش تعیین‌شده توسط آنها دانست.
آمریکایی‌ها در مذاکرات گذشته نقش پلیس بد را به فرانسه واگذار کرده بودند که در شرایط امروزکه به ظاهر اروپایی‌ها در پشت میز مذاکرات نیستند‌، ایفای نقش پلیس بد به چهره‌های تندرویی مانند روبیو سپرده‌ شده است.
هرچند بسیاری از تحلیلگران علت مواضع اخیر روبیو را بی‌ارتباط به شکست اخیر آمریکایی‌ها در مواجهه با یمنی‌ها نمی‌دانند و این موضوع‌، از آن جهت قابل تامل است که صحبت‌های روبیو دقیقا پس از سقوط جنگنده آمریکایی در آب‌های یمن با حمله یمنی‌ها به ناو «هری ترومن» صورت گرفت. 
 اما به نظر می‌رسد اکنون مذاکرات هسته‌ای وارد مرحله تصمیم‌گیری سرنوشت‌سازی شده است و این موضوع را از سفر دو روزه رئیس‌جمهور کشورمان به عمان به عنوان کشور میانجی مذاکرات که از دیروز سه‌شنبه آغاز شد، می‌توان فهمید. دکتر پزشکیان دیروز در راس هیاتی بلندپایه وارد مسقط شد. سفری که به ادعای ناظران سیاسی‌، اگرچه در ظاهر با هدف گسترش مناسبات دوجانبه میان ایران و عمان انجام می‌شود، اما در لایه‌های پنهان خود، حامل پیام‌های ویژه در حوزه‌هایی فراتر از سطوح معمول همکاری‌های اقتصادی و سیاسی است. تحلیلگران سیاسی بر این باورند که آنچه در این سفر بیش از حوزه‌های دیگر توجه مقامات عمانی را جلب خواهد کرد‌، نگاه بالاترین مقام اجرائی کشور نسبت به مذاکرات و روند ادامه آن و قبول یا رد ایده‌هایی است که آنها به طرف ایرانی و آمریکایی برای خروج از بن‌بست مذاکرات داده‌اند. چراکه از نگاه عمانی‌ها به عنوان طرف میانجی‌، عمق اختلافات تا بدانجا پیش رفته که کار میانجیگری را برای میزبان دشوار و بلکه غیرممکن کرده است. بنا بر اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان‌، طرف عمانی در دور پنجم مذاکرات، بسته‌ای از پیشنهادها و ابتکارات خود را برای عبور از بن‌بست فعلی در رایزنی‌ها ارائه کرده است که این پیشنهادات قرار بود در هفته جاری در پایتخت‌های طرفین مورد ارزیابی قرار گیرد. اکنون با سفر رئیس‌جمهور کشورمان به مسقط، این گمانه‌زنی تقویت شده که بخشی از هدف سفر، انتقال رسمی مواضع ایران درباره این پیشنهادات به دولت عمان است.
اما میانجی عمانی چه پیشنهاد یا ایده‌ای را داده است که چنین تب و تابی در هر دو اردوگاه مذاکرات پیچیده است تا آنجا که رئیس‌جمهور را در این مقطع حساس زمانی به کشور میانجی کشانده است؟ تاکنون هیچ مرجع رسمی خبری از ایده و پیشنهاد طرف عمانی را رسانه‌ای نکرده است و آن چیزی که در فضای رسانه‌ای دست به دست می‌شود گمانه‌زنی است که این گمانه‌زنی‌ها در دو محور مطرح است. گروهی از ناظران، احتمالا «تشکیل کنسرسیومی» برای مدیریت یا نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران را مطرح می‌کنند که این کنسرسیوم با مشارکت دو یا چند کشور منطقه البته با دو نگاه - غنی‌سازی در ایران و مشارکت آن کشورها و شکل دیگر آن غنی‌سازی در کشور دیگر و جمع شدن همه فعالیت‌های غنی‌سازی ایران - مطرح است. اما آنچه که تاکنون از سوی تهران تاکید شده این است که هیچ کنسرسیومی را نمی‌پذیرد و بر پایه حق قانونی خود در NPT، از غنی‌سازی با ابتکار و استقلال خود در خاک ایران چشم‌پوشی نخواهد کرد. ایده دیگری که برخی آن را به میانجی عمانی نسبت می‌دهند توقف غنی‌سازی در کشورمان به مدت سه سال و رسیدن به یک توافق موقت است. «توافق موقت» منجر به «تعلیق غنی‌سازی» از سوی ایران در مقابل برخی معافیت‌های تحریمی از طرف آمریکا را در یک دوره زمانی مشخص مطرح می‌کند. این ایده نیز نمی‌تواند مورد قبول کشورمان باشد، توقف غنی‌سازی ولو در کوتاه‌مدت ترفند و دامی است که باید به‌شدت از ورود به آن پرهیز کرد.
درباره «توافق موقت»، باید اضافه کرد که یک بار این تجربه تلخ را در برجام امتحان کرده‌ایم و شایسته نیست مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده شود. مگر در توافق سراسر خسارت‌بار برجام، ما غنی‌سازی را تعلیق و در راکتور آب سنگین اراک بتن نریختیم، حاصل آن اقدامات چه شد؟ آیا تحریم‌ها برداشته شد یا آمریکایی‌ها با وقاحت تمام زیر توافق امضاء شده خود زدند؟! توافق موقت در دوره جدید هم نتیجه‌ای جز آنچه پیش‌تر اتفاق افتاده‌، نخواهد بود.
از رئیس‌جمهور محترم انتظار می‌رود همان‌گونه که در این مدت از حقوق ملت ایران در حق غنی‌سازی کشورمان جانانه دفاع کردند و اجازه ندادند صدای دوگانه‌ای از سران نظام در کشورمان شنیده شود، با صراحت تمام به هر پیشنهادی که بوی تضییع حقوق ملت در حق غنی‌سازی و فعالیت‌های هسته‌ای احساس می‌شود‌، پاسخ قاطع داده و دشمن را در رسیدن به آرزوهای خود که به تسلیم واداشتن ایران است‌، ناامید سازند و مطمئن باشید که یک ملت پشت شما ایستاده و از هر موضع عزتمندانه‌ای حمایت خواهند کرد.
حسن رشوند

+ نوشته شـــده در چهارشنبه 04/3/7ساعــت 4:35 عصر تــوسط عباس | نظر
بسه تعالی:رییسی رییسی نکرد بلکه خادمی کرد
 
شهید رییسی فرهنگ ایرانی - اسلامی را در جامعه توسعه داد

ق

 
گاهی آدم نه از قافله شهدا که حتی از نوشتن برای شهدا هم جا می‌ماند! با خودم می‌گویم پنج روز از سالگرد شهادت سید ابراهیم رئیسی گذشته و دیگر نمی‌شود به این بهانه یادداشت نوشت چون قاعده مطبوعات نیست که سرمقاله به چیزی غیر از موضوعات روز بپردازد. اما وقتی موضوع مردی باشد که در خدمت به مردم همه قاعده‌ها را شکست؛ دیگر قواعد معنی ندارد...
کرونا بود و قاعده‌های سخت‌گیرانه‌اش؛ قرنطینه، ماسک، فاصله‌گذاری‌ اجتماعی، محدودیت سفر و... رئیس دولت دوازدهم به بهانه کرونا ماه‌ها بود که نه از تهران بلکه حتی از ساختمان پاستور هم برای سرکشی به امور کشور خارج نمی‌شد. سید ابراهیم اما دلش تاب نداشت؛ جمعه 5 شهریور 1400 تنها دو روز پس از تشکیل کابینه و در حالی که در آخرین روز دولت قبلی یعنی 2 شهریور 1400 آمار مرگ‌ومیر کرونایی رکورد 709 نفر در روز را هم ثبت کرده بود؛ او راهی خوزستان شد. سید ابراهیم به میان مردم خوزستان رفت تا از نزدیک مشکلات آنها در دسترسی به آب را لمس کند. هفته بعد جمعه 12 شهریور 1400 او مهمان مردم سیستان و بلوچستان بود تا مشکلات آب آشامیدنی در این استان را نیز از نزدیک ارزیابی و بررسی کند. یک سال بعد جمعه 11 شهریور 1401 پروژه بزرگ غدیر برای آب‌رسانی به 26 شهر و بیش از 1000 روستای استان خوزستان با حضور سید ابراهیم رئیسی افتتاح شد. طرحی که از زمان آغازش در سال 1387 تا پیش از دولت شهید رئیسی
50 درصد پیشرفت داشت؛ ظرف یک سال به مرحله بهره‌برداری رسید. شهریور 1401 مشکل آب آشامیدنی 107 هزار و 293 نفر از اهالی سیستان‌وبلوچستان(86083 نفر از جمعیت روستایی و 21210 نفر از جمعیت شهری) هم حل شده بود و دولت سیزدهم برای دستیابی به شاخص 95 درصدی بهره‌مندی از آب آشامیدنی در روستاهای این استان طی سه سال آینده هدف‌گذاری کرده بود. حتی قواعد سخت‌گیرانه کرونا هم نمی‌توانست تلاش‌های رئیس دولت سیزدهم را محدود کند.
جمعه یعنی تعطیلی؛ این قاعده روزهای هفته است. برای سید ابراهیم رئیسی اما چنین قاعده‌ای وجود نداشت. دیدار با مردم مهاباد، بازدید از ساختمان فروریخته متروپل آبادان، بازدید از یکی از بزرگ‌ترین مزارع قارچ کشور در سروآباد، افتتاح بزرگ‌ترین خط تولید پنل خورشیدی کشور در خمین، حضور در جمع مردم مرزنشین روستای لانو، افتتاح طرح آب‌رسانی به بم و بروات، بازدید از اجرای طرح ملی انتقال آب از دریای عمان به اصفهان، افتتاح پروژه بزرگ فیبر نوری استان گلستان، احیای کارخانه چوب و کاغذ مازندران، افتتاح بیمارستان قائم‌شهر و... فقط بخشی از جمعه‌های سید ابراهیم رئیسی بود. تقریبا تمامی جمعه‌های او در سفر به استان‌ها، سفر به سایر کشورها و یا برگزاری جلسات مهم مدیریتی خلاصه شد. اسکندر مؤمنی، وزیر کشور دولت چهاردهم، در قدردانی از این همه فعالیت رئیس دولت سیزدهم گفت: «یک جمعه ندیدیم که شهید رئیسی در سفر نباشد.» برخلاف این روزها که حتی ایام کاری هفته نیز به بهانه‌ای تعطیل می‌شود؛ سید ابراهیم رئیسی روز تعطیل هفته را هم تبدیل به روز کاری کرد. در این زمینه او باز هم قاعده را شکست؛ جمعه‌ها برای رئیسی هیچ‌وقت تعطیل نبود!
قاعده این بود که رئیس‌جمهور فارغ از گرمای تابستان و سرمای زمستان در هوای مطلوب اتاق کارش، روی صندلی راحت ریاست‌جمهوری می‌نشست و کشور را از دریچه چند اینچی یک صفحه نمایش اداره می‌کرد؛ و یا پشت شیشه‌های دودی تشریفات و از درون ماشین‌های شاسی بلند نگاهی به پایین می‌انداخت و رعیت را مشاهده می‌کرد. روزهای تلخ دهه 90 را می‌گویم؛ روزهایی که اغلب مسئولان دولتی دیواری قطور میان خود و مردم کشیده بودند. سفرهای استانی و حضور میدانی را با بهانه‌های واهی به حداقل رسانده بودند تا کمتر با مردم و مشکلات‌شان چشم‌درچشم شوند و در این سستی و سوءتدبیر مفرط چه امیدهایی که ناامید نشد و چه کارگاه‌ها و کارخانه‌هایی که رو به تعطیلی نرفت!
سید ابراهیم اما اهل دیوارکشی نبود؛ او در میان مردم بود و با مردم مشکلات را حل می‌کرد. طی 33 ماه از فعالیت دولتش 49 مرتبه به استان‌های مختلف کشور سفر کرد؛ آماری که برای رئیس‌جمهور قبل از او تنها 14 سفر طی 4 سال (1400- 1396) بود! سید ابراهیم رئیسی در کمتر از یک سال از تمامی استان‌های کشور بازدید کرد و سپس برای برطرف کردن مشکلات هر استان و فعال کردن ظرفیت‌های موجود در آن، دور دوم سفرهای استانی‌اش را برنامه‌ریزی کرد. یکی از نمایندگان کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه خوزستان می‌گوید برای بیان مشکلات‌شان به همراه دیگر کارگران، هفت بار با آقای رئیسی دیدار داشتند (سه مرتبه در قوه قضائیه و چهار مرتبه در ریاست جمهوری) دیدارهایی که منجر به تغییر مالکیت شرکت هفت‌تپه و بازگرداندن آن به مجموعه‌ای همسو با فعالیت‌های این شرکت شد. او می‌گوید: «نقش آقای رئیسی مانند یک منجی می‌ماند برای [شرکت] هفت‌تپه. کارگران هفت‌تپه هیچ وقت آقای رئیسی را فراموش نخواهند کرد. او صدای کارگران را شنید.» تجربه‌ای که کارگران شرکت هپکو اراک هم داشتند. 31 تیر 1401 وقتی سید ابراهیم رئیسی در سفر به اراک به بازدید مجدد این کارخانه رفت؛ یکی از کارگران جلو آمد و گفت: «اگر شما نبودید... والله قسم الان کارخانه‌ای وجود نداشت که حالا بخواهید از آن بازدید کنید.» کارگر هپکو می‌گفت: «نان زن و بچه‌ام را مدیون ایشان [رئیسی] هستم.» سید ابراهیم ملتی را نمک‌گیر کرده بود؛ این را کارگران کارخانه‌های کاشی سمنان، رادیاتور یزد، قند یاسوج، چوب و کاغذ مازندران، نساجی قائمشهر، کیان تایر، ایران تراورس و بیش از 8000 واحد صنعتی دیگر می‌توانند شهادت دهند. آنها با چشمان خود دیدند که در دهه 90 چگونه زمینگیر شدند و سید ابراهیم رئیسی چگونه دست آنها را گرفت و از زمین بلند کرد.
رئیس‌جمهور وقت در سفر تفریحی قشم بود؛ استاندار در آلمان به سر می‌برد و سیل روستا به روستا و شهر به شهر در استان گلستان جلو می‌آمد؛ این بی‌تفاوتی نه فقط در سیل نوروز 1398 که قاعده تقریبا همیشگی آن سال‌ها بود! 21 آبان 1396 وقتی حوالی ساعت 10 شب، زلزله کرمانشاه را لرزاند و خانه‌ها و راه‌های مواصلاتی را تخریب کرد، تا دو روز بعد خبری از وزیر راه و شهرسازی وقت نبود! سید ابراهیم رئیسی این قاعده را هم شکست. خرداد 1401 وقتی مجتمع تجاری متروپل آبادان فروریخت، وزیر کشور دولت او با اولین پرواز راهی آبادان شد، جلسه مدیریت بحران را در ساعت 3 بامداد تشکیل داد و تا آخرین روز آواربرداری از ساختمان و کشف اجساد و شناسایی قربانیان در آبادان ماند. مرداد 1401 که سیل مناطقی از استان تهران را فراگرفت؛ استاندار تهران همان روز به کانون اصلی سیل در روستای مزداران فیروزکوه رفت و تا پایان عملیات امدادرسانی در منطقه مستقر شد. با این حال سید ابراهیم به همین میزان دلش راضی نمی‌شد و خودش نیز شخصا به آبادان و فیروزکوه رفت تا از نزدیک در جریان امور قرار گیرد و با مردم منطقه گفت‌وگو کند. در دولت او نه فقط مدیران ارشد دولتی که حتی شخص رئیس‌جمهور نیز کاملا در دسترس بود. سخنگوی دولت سیزدهم در ملتهب‌ترین شرایط در پاییز 1401 نیز حضور در میان دانشجویان را ترک نکرد. او تقریبا به طور متوسط هر ماه در جمعی از جوانان حاضر می‌شد و به سؤالات‌شان پاسخ می‌داد؛ حتی یک‌سوم چنین آماری در دولت‌های پیش و پس از سید ابراهیم رئیسی رؤیایی دست‌نیافتنی است!
وقتی سال 1396 رقیب انتخاباتی‌اش با بدنام‌ترین ‌گروهک‌های تروریستی خارج کشور که او را «آیت‌الله اعدام» می‌خواندند همصدا شد و گفت: «[ملت] آنهائی که در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند.»؛ وقتی سال 1400 رقیب دیگر انتخاباتی‌اش به دروغ تحصیلات عالی او را زیر سؤال برد؛ قاعده بازی‌های سیاسی این بود که دست به افشاگری علیه آنها بزند و تنها اندکی از آنچه می‌داند در مقابل دوربین‌ها بگوید ولی رازداری کرد و زبان به ناگفته‌ها نگشود. برای رئیسی سیاست نزاع قدرت نبود؛ فرصت خدمت و سیر الی الله بود و سرانجام 30 اردیبهشت 1403 به مقصدش رسید.
 
سیدمحمدعماد اعرابی

 


+ نوشته شـــده در دوشنبه 04/3/5ساعــت 11:27 صبح تــوسط عباس | نظر
بسمه تعالی: با موشک هایپرسونیک انجام شد یک حمله دقیق دیگر به فرو
 با موشک ‌هایپرسونیک انجام شد
 
 
 
سرویس خارجی-
سخنگوی نیروهای مسلح یمن اعلام کرد که ارتش، فرودگاه بن گوریون را با یک موشک بالستیک هدف حمله قرار داده است تا ممنوعیت پرواز در این فرودگاه تا رفع محاصره غزه همچنان ادامه داشته باشد.
گرچه اشغالگران اسرائیلی خود دهه‌هاست مردمانی را در سرزمین خودشان محاصره کرده‌اند، اما اکنون با قدرت گرفتن بیش از پیش مقاومت خود نیز به تله محاصره افتاده‌اند. رژیم آپارتاید اسرائیل با ممنوعیت کشتیرانی در یک سال و چند ماه اخیر آشنا بود؛ حالا همان نیرویی که ممنوعیت کشتیرانی را بر رژیم تحمیل کرده بود، مشغول عادت دادن صهیونیست‌ها به ممنوعیت دیگری است: ممنوعیت پرواز از تل‌آویو! و این یعنی یک محاصره چند وجهی.
جشنی که به‌هم ریخت!
منابع عبری ‌زبان، پنجشنبه‌شب، از رصد شلیک یک فروند موشک بالستیک از یمن به سمت فلسطین اشغالی خبر دادند. پس از شلیک این موشک، پرواز هواپیماها در فرودگاه بن گوریون به حالت تعلیق درآمد و هزاران صهیونیست راهی پناهگاه‌ها شدند. منابع محلی گزارش دادند پس از شلیک موشک از یمن، شهرک‌نشینان صهیونیست در هرتزلیا واقع در شمال تل‌آویو در وسط فلسطین اشغالی به سمت پناهگاه‌ها فرار کردند. بر اساس این گزارش، شلیک این موشک باعث شد که یکی از جشن‌های عید یهودی، «لاگ بعومر»، به هم بخورد و شهرک‌نشینان صهیونیست به سمت پناهگاه‌های مناطق گسترده‌ای از وسط فلسطین اشغالی فرار کنند.
ممنوعیت ادامه دارد
به گزارش ایسنا، «یحیی سریع»، سخنگوی نیروهای مسلح یمن، روز پنجشنبه، از عملیات نظامی ویژه برای هدف قرار دادن فرودگاه بن گوریون در تل‌آویو خبر داد. وی گفت که این عملیات با یک موشک بالستیک فراصوت انجام شد و با موفقیت به هدف اصابت کرد. سریع افزود که این عملیات منجر به فرار میلیون‌ها صهیونیست اشغالگر به پناهگاه‌ها و توقف حدوداً یک ساعته فعالیت فرودگاه شد. سخنگوی نیروهای مسلح یمن تأکید کرد که یمن با همه آزادگان امت در برابر مسئولیت دینی، اخلاقی و انسانی بزرگی با تحولات فوری در غزه و محاصره خفقان‌آور آن قرار دارد. یمن در راستای تقویت و گسترش فعالیت نظامی با هدف توقف حملات و رفع محاصره تلاش می‌کند. عملیات یمن برای اعمال ممنوعیت هوانوردی در فرودگاه بن گوریون و همچنین ممنوعیت دریانوردی، تا تحقق هدف ادامه خواهد داشت.
مقام صهیونیست: حوثی‌ها دشمن سرسختی هستند
«یدیعوت آحارانوت» به نقل از یک مقام ارشد در بخش اطلاعات نیروی هوائی رژیم صهیونیستی مقاومت یمن را «دشمن دشوار» و عرصه یمن را «بسیار پیچیده» توصیف کرد. به گزارش این روزنامه اسرائیلی، این مقام ارشد در مورد نیروها و عرصه یمن گفت: «اینجا در لبنان، حیاط خلوت نیست که هواپیماها پرواز کنند و در عرض چند دقیقه مورد حمله قرار گیرند. این یک پرواز 2000 کیلومتری در یک عملیات اطلاعاتی بسیار پیچیده است که شامل جزئیات فنی، محدودیت‌ها و موانع زیادی می‌شود.» این مقام اطلاعاتی نیروی هوائی رژیم صهیونیستی خلاصه‌ای از عملیات نیروی هوائی علیه ارتش یمن را ارائه داد و مدعی شد: «حملات اخیر، آنها را متزلزل کرده و تحت تأثیر قرار داده است، اما فکر نمی‌کنم متوقف شوند.»
در حالی که مقام‌های ایران بارها ادعای کمک مالی و تسلیحاتی به گروه‌های منطقه، از جمله یمن را رد کرده و گفته‌اند آن‌ها به طور مستقل و طبق صلاحدید خود عمل می‌کنند، این مقام صهیونیست ادعا کرد: «ایرانی‌ها به حوثی‌ها بودجه می‌دهند و این جنبش، سلاح‌های ایرانی دارد که برخی از آنها بسیار پیشرفته هستند. این امر مستلزم آن است که پرسنل اطلاعاتی در یک محیط بسیار پیچیده فعالیت کنند و در عملیاتی که کمی با آنچه در عرصه‌های دیگر به آن عادت دارند، متفاوت است، اطلاعات تولید کنند و از خلاقیت و نوآوری زیادی استفاده کنند و کارها را به شیوه‌ای متفاوت انجام دهند.» گفتنی است که سفیر آمریکا در قدس اشغالی که در پی پنجمین حمله موشکی انصارالله یمن علیه اراضی اشغالی در هفته گذشته به پناهگاه رفته بود، در اظهاراتی بی‌اساس مدعی شد که این حملات با کمک ایران انجام می‌شود.
الحوثی از یوم نکبت گفت
سید «عبدالملک بدرالدین الحوثی»، رهبر مقاومت یمن، روز پنجشنبه، در سخنرانی خود گفت: «حملات وحشیانه و مجرمانه اسرائیل به نوار غزه متکی بر حمایت آمریکا و غرب است.» او در سخنانی به مناسبت سالروز نکبت، وضعیت انسانی در نوار غزه را فاجعه‌بار توصیف کرده و اقدامات رژیم صهیونیستی را مصداق کامل نسل‌کشی دانست. وی هشدار داد که با پایان یافتن ذخایر غذایی سازمان‌های امدادی فعال در غزه، شرایط به مرحله‌ای بسیار خطرناک و دردناک رسیده است و سکوت جهانی در برابر این جنایات، مشارکت مستقیم در ادامه فاجعه انسانی است. الحوثی تأکید کرد که تجربه تلخ نکبت سال 1948 حاوی درس‌های مهمی است و یکی از آن‌ها این است که ماهیت جنایتکارانه و توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی طی 77 سال هیچ تغییری نکرده است. نکبت 48 درس‌های بسیاری دارد و سالروزی تاسف‌بار و غم‌انگیز از بیش از هفت دهه جنایاتی است که در مقابل چشم و گوش جامعه بشری و نهادهای بین‌المللی انجام شدند. سالروز نکبت یادآور بی‌عدالتی بزرگی است که قبل از تاریخ مشهور آن ترتیب داده شد. نکبت یادآور کینه و نفرت یهودیان از اعراب و تمامی مسلمانان بوده و مصادیق آن هر روز در جنایات دشمن صهیونیستی مشاهده می‌شود.
جبهه عربی شکست خورده
رهبر مقاومت یمن، عملکرد کشورهای عربی را نیز مورد انتقاد قرار داد و افزود: تعامل رسمی عربی در قبال فلسطین تاکنون موفق به ایجاد یک مسیر عملی و روشن برای حمایت واقعی از این قضیه مقدس نشده است. سالروز نکبت فلسطینی یادآور بی‌عدالتی بزرگی در حق ملت فلسطین است و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی خیانت بزرگ و رویگردانی کامل از مسئله فلسطین. عزم ضعیف ارتش‌های عربی برای جنگ در طول مراحل گذشته دلیل گسترش حملات دشمن صهیونیستی به کل منطقه است. او با انتقاد از جبهه عربی در جبران شکست‌هایی که از نکبت 48 دریافت کرده، گفت: جبهه عربی موفق نشد یک رویکرد عربی و اسلامی را در چارچوب یک مسیر عملی روشن برای حمایت از مسئله فلسطین ایجاد کند و برعکس طرح‌های حقارت‌آور تسلیم و امتیازدهی‌های رایگان را در مقابل اقدامات خصمانه دشمن در پیش گرفت و این روند در تمامی مراحل گذشته ادامه داشته است. الحوثی تأکید کرد: این امتیازدهی‌ها به خیانت بزرگی به نام عادی‌سازی روابط رسید، عادی‌سازی به منزله خیانت بزرگی در حق این ملت و رویگردانی کامل از حمایت از مسئله به‌حق و عادلانه فلسطین است.
زشت‌ترین شکل ساده‌لوحی
وی تصریح کرد: اینکه ایستادگی در برابر دشمن صهیونیستی را خدمت به ایران جلوه دهند، توصیفی فریب‌کارانه از سوی اسرائیل و آمریکا است و از زشت‌ترین اشکال ساده‌لوحی در حق اعراب محسوب می‌شود. الحوثی با اشاره به اینکه فاجعه ملت فلسطین، مدت‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شده است، گفت: جنایت‌ها و نسل‌کشی علیه ملت فلسطین از زمانی شروع شده که هنوز انقلابی اسلامی در ایران وجود نداشت. رهبر انصارالله یمن تأکید کرد: ایران مسیر اسلامی و شرافتمندانه‌ای را با پذیرش مسئله فلسطین در پیش گرفت و از مجاهدان حمایت کرد؛ و این همان راهی است که هر نظام اسلامی باید در پیش بگیرد. وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران به‌طور شایسته وظیفه اسلامی خود را در حمایت از ملت فلسطین و پذیرش مسئله فلسطین انجام داده است. او در بخش دیگری از صحبت‌های خود از دیگر دروس بسیار مهم نکبت را مقاومت ملت بزرگ فلسطین با وجود تمامی توطئه‌ها دانست و گفت: دشمن اسرائیلی در توطئه‌های خود برای در هم شکستن روحیه جهاد و مقاومت چه با جنگ سخت و چه جنگ نرم شکست خورد.
تظاهرات گسترده مردم یمن
شهروندان یمنی بار دیگر با حضور پرشمار در خیابان‌های شهر صعده و... حمایت قاطع خود را از مردم مظلوم غزه اعلام کردند. شبکه المسیره روز جمعه گزارش داد که تجمعی بزرگ و مردمی در میدان مرکزی استان صعده و... در حمایت از فلسطین برگزار شد. این تجمع با شعار «با غزه در مقابله با نسل‌کشی و گرسنگی» شکل گرفت و هزاران تن از ساکنان این منطقه در آن شرکت کردند. شرکت‌کنندگان با در دست داشتن پلاکاردها و سر دادن شعارهایی همچون «ما غزه را تنها نخواهیم گذاشت» و «نبرد فتح موعود و جهاد ادامه دارد» خشم خود را نسبت به تداوم حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و محاصره انسانی این منطقه ابراز کردند.

+ نوشته شـــده در شنبه 04/2/27ساعــت 6:26 عصر تــوسط عباس | نظر
   1   2      >